«چن دوشیو Chen Duxiu» و «لی داژائو Li Dazhao» را از موسسان ردیف اول حزب کمونیست چین بشمار آورده اند. در نخستین کنگره حزب، چن دوشیو (متولّد 8 اکتبر 1879 و متوفی در 27 می 1942) به سمت «چِرمَن حزب» انتخاب شد. در این کنگره، مائو تسه تونگ (مائو دسه دونگ) به عنوان نماینده کمونیست های «هونان» شرکت کرده بود. «لی داژائو» تحصیلکرده ژاپن رئیس کتابخانه دانشگاه پکن و مائو دستیار او در این کتابخانه بود. «لی» در 28 اپریل 1927 اعدام شد. «چن» نخستین چِرمَن (رئیس) حزب کمونیست چین قبلا ناشر روزنامهِ «جوانی نو» بود. لی و مائو هم برای این روزنامه مقاله می نوشتند. «چن» به تدریج خودرا یک مارکسیستِ صد درصد (اصطلاحا؛ ارتدوکس) نشان داد و به تایید عقاید تروتسکی (انقلاب جهانی ـ انقلاب دائمی و ...) پرداخت. چون «چن» از نظرات خود که رنگ افراط داشت دست برنداشت مقام ریاست حزب را ازدست داد. در همین زمان دولت جمهوری چین هم وی را به اتهام طرح براندازی دستگیر کرد که از سال 1932 به مدت چهار سال و چند ماه در زندان بود و پس از آن نیز به کار نوشتن و بحث در فلسفه سوسیالیسم پرداخت و در 27 ماه می 1942 براثر حمله قلبی درگذشت. وی هیچگاه از تبلیغ مارکسیسم (فرضیه کارل مارکس آلمانی) شانه خالی نکرده بود.Li Dazhao
مائو پس از به دست گرفتن کنترل حزب، عقاید مارکس و لنین را پایه ایدئولوژی حزب کرد و سال ها بعد این فرضیه را در چارچوب ناسیونالیسم چینی قرارداد که به مائوئیسم معروف شده است. این دوران با تهاجم ژاپن به چین، و در نتیجه نزدیک شدن دولت ناسیونالیست های چینی (حزب کومین تانگ ـ ملیّون) به آمریکا و ... همراه بود و تلاش های مائو و دستیارانش عمدتا در مبارزات مسلحانه و یا تبلیغات سوسیالیستی بویژه در روستاها می گذشت. در پی راهپیمایی صدها کیلومتری معروف، سرانجام نهراسیدن از کشتن و کشته شدن کار خودرا کرد و در اکتبر 1949 پکن سقوط کرد، چین در کنترل حزب کمونیست قرار گرفت و دولت ناسیونالیست های چین به تایوان نقل مکان کرد ـ به عبارتی دیگر؛ به تایوان فرار کرد و در اینجا با حمایت بلوک غرب و عمدتا آمریکا تا دهه 1970 کرسی خود در شورای امنیت و عنوان جمهوری ملی چین را حفظ کرد. دولت مائو به شرط پذیرفتن اصل وجود یک چین، با آمریکا و دولت های دیگر رابطه سیاسی برقرار کرد. مائو تا زنده بود از گلوله باران کردن یکی دو جزیره وابسته به تایوان دست نکشید. مقامات دولت حزب کومین تانگ ـ زمانی که هنوز پکن را در دست داشت ـ می گفتند که کمونیست های چینی چیزی جز یک مشت تشنگان قدرت نیستند، برای سلطه بر کشور و آقایی کردن و مطرح بودن، «کمونیسم» را که یک فرضیهِ تأمین برابری انسان است دستاویز قرارداده اند، آنان کمونیسم را دقیقا نمی شناسند و عقاید مارکس را تماما نخوانده اند، دروغ می گویند، فرصت طلب هستند و فریب دهنده مردم ـ مردمی که بیش از یک قرن زیر نفوذ و ساطور قدرت های جهانی و آلت دست آنها بودند و بعد مورد کشتار، تجاوز و غارت ژاپنی ها قرارگرفتند و اشغال نظامی شدند و لذا، فریادرس و ناجی می خواستند و چون اطرافیان مائو کارشناس تبلیغ هستند و از دادن وعده دروغ نمی هراسند فریب آنان را خورده اند. آینده حقیقت را نشان خواهد داد. مائو و دستیارانش ضمن رد این دعاویِ ناسیونالیست ها، آنان را فاسد، عامل امپریالیسم غرب و دیکته نویس آن می خواندند و ....
به باور برخی از اصحاب نظر، پس از درگذشت مائو، با یک رشته تحولات تدریجی، تغییرات روی داد، و در آغاز کار، طرح های اقتصادی آمریکا با هدف دور ساختن چین از سوسیالیسمِ اصیل و ورود آن به دنیای کاپیتالسم به این تغییر کمک کرد و چین سازنده و صادرکننده کالا و خدمات به ویژه به آمریکا شد و ....
گزارش های رسانه ای تا پیش از روی کار آمدن Xi Jinping در چین هر چند وقت خبر از اعتراض یک دسته و ساکنان یک شهر چین برضد نابرابری ها و اجحاف می داد و وقوع جرائم در کشور سوسیالیستی چین ازجمله ارتشاء و سوء استفاده برخی مقامات منعکس می شد. به نظر می رسد که Xi Jinping سیاست تازه و اصلاحی در پیش گرفته است.
همچنین بخوانید:
سالروز درگذشت جواهرلعل نهروروزی که مورالس Ivo Morales رئیس جمهور بولیوی شد
بازگشت وثوق الدوله به ایران
تاسیس امارات عربی متحده