مراسم باشکوه و کنگره بزرگ ایرانشناسی اکتبر 1971


مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 2 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 2 ثانیه
 15 اکتبر 1971 (مهرماه 1350) مراسم باشکوه دو هزار و پانصدمین سالروز «تکمیل ایجاد دولت واحد و نیز جامعه مشترک المنافع جهانی به مدیریت و رهبری ایران» ادامه داشت و سران کشورها و شرق شناسان که به این مراسم دعوت شده بودند درباره ایران و ایرانی اظهارنظر می کردند.
این مراسم از 12 تا 16 اکتبر آن سال در پاسارگاد و تخت جمشید برگزار شده بود و بسیاری از سران کشورها درآن شرکت کرده بودند. به موازات این مراسم، جلسات بحث و سخنرانیِ بزرگترین کنگره ایران شناسی با شرکت تقریبا همه شرق شناسان جهان و مورخان مربوط درجریان بود. سالروز صدور اعلامیه بابل با ده سال تاخیر برگزارشده بود، زیراکه به علت درآمد ناچیز ایران از نفت، بودجه آن تامین نمی شد.
استادان شرکت کننده در کنگره ایرانشناسی که سخنرانی های آنان ترجمه، چاپ و توزیع می شد و بعضا خبر رسانه ها قرار می گرفت گفته بودند که به رغم تصرف محدود و موقت ایران توسط مقدونی ها و عرب، دولت این کشور بیش از هر کشور دیگر تداوم داشته زیرا که فاتحان به استثناء چند دهه حکومت اولیه عرب، در ایران مستقر می شدند و تداوم دولت قطع و ایران از خارج اداره نمی شد. عباسیان که به دست ایرانیان برسر کار آمده بودند در بغداد که فاصله کوتاهی از پایتخت پیشین ایران (تیسفون) داشت استقرار یافتند و از ایرانیان برای اداره امور یاری جستند. این سخنرانان قیام های استقلال طلبانه ایرانیان ـ پس از سلطه عرب را در تاریخ بشر بی نظیر توصیف کرده بودند و گفته بودند که ایرانیان تنها ملت مسلمان شده آن زمان بودند که زبان ملی و آیین ها و رفتار خودرا حفظ کردند و مذهب شیعه را ترویج دادند تا ماهیت مستقل خودرا محفوظ بدارند. سخنرانان گفته بودند که همین تاریخ طولانی ایرانیان باعث شد که در عصر استعمار، قدرت های اروپایی آن را تصرف و قطعه ـ قطعه نکنند. دانشمندان، فلاسفه و ادیبان ایرانی در قرون وسطی که غرب در تاریکی و ظلمت بود با آثار و ابداعات خود تداوم پیشرفت فکری بشررا حفظ کردند. این سخنرانان متفق القول «فردوسی» را مظهر ناسیونالیسم ایرانی و زرتشت را آموزگار اخلاقیات و خوبی ها خواندند و گفتند که اصلاحات اداری خسروانوشیروان و اندرزهای خواجه نظام الملک به دولتمردان عامل تحولات اداری جهان امروز شده است. در همین کنگره اظهار امیدواری شده بود که قطعات جداشده ایرانزمین روزی ـ روزگاری طبق فرضیه کوروش، با هم زندگی و اتحاد برادرانه داشته باشند. همین کنگره قبول کرد که برای مسائل دنیا، جز تحقق فرضیه «جهان تک دولتی و جامعه مشترک المنافع جهانی» کوروش راه حلی نمی بینند. سلاح اتمی مانع جنگ هایی نظیر جنگ جهانی اول و دوم شده است ولی تعرض، ظلم، مداخله و استثمار در جهان به اشکال دیگر ادامه دارد.
کوروش با یک رشته تلاش پیگیر، تا اکتبر 559 پیش از میلاد موفق شد سه طایفه ایرانی؛ پارس، پارت و ماد را که هرکدام دولتهای محلی کوچکی داشتند یکپارچه کند. سپس کوشید که اقوام خویشاوند این 3 طایفه را وارد قلمرو خود کند و ایرانزمین به وجود آید. سعی بعدی کوورش این بود که سرزمین هایی را که سلاطینشان در طول زمان به ایرانیان تعرّض کرده بودند خلع سلاح و متحد ایران کند و آخرین آنها امپراتوری ستمگر بابل بود که کوروش 12 اکتبر 539 پایتخت آن را گشود [که «پروفسور بلیک» به استناد کتب دینی در دایره المعارف کلیسای مسیح، ورود کوروش به بابل را 13 اکتبر درج کرده است]. کوروش که با تصرف شهر بابل به هدف های خود رسیده بود همان روز (12 و یا13 اکتبر 539 پیش از میلاد) در این شهر تاسیس جامعه مشترک المنافع جهانی به رهبری و مدیریت ایران را اعلام داشت تا جنگ، فقر و تفاوت ها از میان برود و پس از مشاهده ظلم سلاطین بابل از نزدیک، چند روز بعد حقوق انسان و ملل را مشخص ساخت که بر استوانه سفالی درج شده و موجود است و نخستین اعلامیه حقوق بشر بشمار می آید. به این ترتیب امپراتوری ایرانیان در اکتبر 1961 دو هزار و پانصد ساله شده بود که مراسم سالروز آن در اکتبر 1971(مهرماه 1350) با ده سال تاخیر برگزار شد و تقویم رسمی ایران بعدا از هجری خورشیدی به آن مبداء تغییر یافت.
بخشی از اعلامیه اکتبر کوروش در اکتبر 539 پیش از میلاد مسیح از این قرار است:
مردم در رعایت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانین محلی به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلی سرزمین ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغییری که به وجود خواهد آمد این است که مناطق که قبلا کشورهای کوچک و ضعیفی بودند و همیشه دغدغه تعرض دیگران و زورگویی حاکمان خود را داشتند از این پس بخشی از یک جامعه بزرگ مشترک المنافع (اتحادیه ملل) خواهند بود که ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است که در سایه آن هرگونه پیشرفت، به ویژه تجارت میسّر و «حکومت قانون» تضمین خواهد بود و خودسری مشاهده نخواهد شد. اسیران جنگی پس از اتمام جنگ باید آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اکیدا ممنوع خواهد بود. شهربان (ساتراپ) هر منطقه مسئول جان، مال، آزادی و حیثیت هر یک از اتباع در آن منطقه است و ....
مضمون آن قسمت از منشور کوروش که در آن اختصاصا مردم بابل مورد خطاب قرار گرفته اند به این شرح است:
بابلیان نباید نگران باشند، احدی به اسارت گرفته نمی شود، اموال کسی مصادره نخواهد شد مگر پس از رسیدگی کامل به جرمی که مرتکب شده و پس از تایید شخص او (کوروش)، سربازان فاتح حق خرید بدون پرداخت عوض و نیز چشمداشتی به مال دیگران نخواهند داشت و بدرفتاری نخواهند کرد و اگر تخلفی دیده شود شخصا رسیدگی خواهد کرد و ....
کوروش سپس اسیران بنی اسرائیل را که پاره ای از آنان از سال 586 پیش ازمیلاد در بابل بازداشت بودند آزاد کرد و به اوطان خود باز گردانید و هزینه تجدید بنای مساکنِ شان را از خزانه دولت ایران پرداخت کرد.


: تاریخ کوروش بزرگ
مراسم باشکوه و کنگره بزرگ ایرانشناسی اکتبر 1971
4.0 (2)


به نظرم خوب بود

1401/07/22 5 · Reply


عالی بود

1401/07/22 3 · Reply




©2003-2024

0.95896 13.83 45