برنستاین پدر سوسیال دمکراسی شد


مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه و 47 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه و 47 ثانیه
سوسیال دمکرات های اروپا 22 ژوئن سال 1949 در اعلامیه پایان نشست خود از «ادوارد برنستاین» به عنوان پدر سوسیال دمکراسی نام بردند.

ادوارد برنستاین Eduard Bernstein، نخست افکار مارکسیستی داشت که بعدا با پاره ای از عقاید «مارکس» مخالف شد از جمله از میان بردن تدریجی طبقه متوسط به سود طبقه کارگر (وُرکینگ کلاس). وی برخلاف مارکس عقیده داشت که کاپیتالیسم با تضادهای داخلی از میان نمی رود، بلکه فقظ تضعیف می شود.
برنستاین (برنشتاین) می گفت که از طریق دمکراسی (پارلمان) باید کاپیتالیسم را تعدیل کرد و به حدّ اقل رساند یعنی طبقه بدون سرمایه و خارج از معاملات پول و دلّالی باید به قدری پیشرفت کند و تقویت شود که به صورت یک وزنه سیاسی درآید و سپس از این وضعیت خود، برای تعدیل مسالمت آمیز کاپیتالیسم و نظامهای کاپیتالیستی استفاده کند. وی می گفت به همان گونه که همه برای شکار کردن حیوان ضعیف حمله می کنند، سُستی ها و نارسایی های مدیریت های انتخابی یک کشور هم باعث تضعیف این بنیادها و نارضایی مردم از آنها می شود و توصیه می کرد که طبقه کارگر یا معتقدان به سوسیال دمکراسی باید با استفاده از این ضعف و نیز با روشن ساختن مردم، آراء آنان را به دست آورند، وارد پارلمان، مجالس مقنّنه و شوراها شوند و قوانین را با هدف تغییر تدریجی کاپیتالیسم تصویب کنند. به عبارت دیگر؛ شکار باید نخست خسته، فرسوده و بی رمق شود تا به آسانی ازپای درآید. برنستاین تاکید می کرد که با انقلاب و انهدام نظام کهن و از این راه، نمی شود به آسانی به یک نظام سوسیال دمکرات پایدار رسید. بنابراین، برنستاین با دیکتاتوری پرولتاریا و انقلاب پرولتاریائی مخالف بود. برنستاین (برنشتاین) می گفت که تجربه انقلاب فرانسه ثابت کرد که ممکن است انقلابیون به دلیل تضاد و برخورد با یکدیگر، نتوانند دوران سازندگی را آغاز و یا به انجام برسانند و «دوران تخریب» پس از انقلاب طولانی شود، مردمِ ناامید عصیان کنند، یا نظامیان دست به کودتا بزنند و یا شکست خوردگان از انقلاب بازگشت کنند و نتیجه مطلوب حاصل نشود. ناپلئون که ازفرزندان انقلاب بود با مشاهده ناخرسندی مردم از وضعیت اداره کشور (نه انقلاب) پا به میان نهاد، نخست نظام کنسولی و سپس امپراتوری برقرارکرد که بازگشتی به گذشته بود. [مورخان، فروپاشی شوروی در 1991را اثبات درستی اظهارات برنستاین دانسته اند.].
برنستاین بکاربردن عنوان «مدینه فاضله» را دوست نداشت و عقیده داشت که چنین آرزویی در آینده نزدیک تحقق نخواهد یافت. برنستاین می گفت که برای داشتن نظام سوسیال دمکراسی نباید امید به یک انقلاب قاطع و عصیان عمومی بست، باید از طریق دمکراتیک قدرت را به دست گرفت. باید عمل کرد و لحظه ای نیاسود و در درجه اول وجدان و ضمیر مردم را باید روشن ساخت و این کار جز با کتاب و نشریات و نطق و بحث و مناظره عمومی امکان پذیر نیست.
به گفته برنستاین، مردم نسبت به اخلاقیات اگر چه خودشان گاهی آن را نقض می کنند حساسیت خاص دارند و به کسی اعتماد می کنند که ضعف اخلاقی نداشته باشد و منّزه باشد.
آخرین نظریه برنستاین این است که تا کشوری دارای نظم اقتصادی و بوروکراسی معقول نشود به دمکراسی واقعی نخواهد رسید. وی فساد و انحطاط اداری، فقر اخلاقیات و ضعف اقتصاد را مانع از رشد دمکراسی و حکومت قانون در یک کشور خوانده است. او به دولتهای سوسیالیستی و سوسیال دمکرات توصیه کرده است؛ آن گونه رفتار کنند و جامعه خود را بسازند که ملل دیگر مشتاق و خواهان چنان نظامی شوند. به عبارت دیگر؛ به آن چه که تبلیغ می کنند (می گویند) عمل کنند تا سرمشق قرار گیرند.
بسیاری از فلسفه دانها و استادان علوم سیاسی هم برنستاین را از مبتکران اصلی نظام «سوسیال دمکرات» که نوعی «سوسیالیسم» ملایم است می دانند که اینک در کشورهای متعدد حکومت را به دست دارد و پس از فروپاشی شوروی، سوسیالیستهای افراطی روش خود را به آن نزدیک کرده اند.
برنستاین سردبیر روزنامه ارگان حزب سوسیال دمکرات آلمان Der Sozial Demokrat بود که در خارج از آلمان چاپ می شد. وی به مدت 21 سال این روزنامه را در لندن منتشر کرد.


: تاریخ Eduard Bernstein ادوارد برنستاین سوسیال دمکراسی
برنستاین پدر سوسیال دمکراسی شد
(0)



©2003-2024

0.10038 13.48 50