روزی که شاه ایران هزینه آزادی بیان را پذیرفت


مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 35 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 35 ثانیه
پنجم اردیبهشت 1357 (25 اپریل 1978 ـ سال انقلاب) شاه (پهلوی دوم) ناگهان و بگونه ای غیرمنتظره اظهارداشت که از وقوع تظاهرات و اغتشاشات در کشور ناراحت نشده است، اعطای آزادی راهی است که خود او برگزیده است و حتی الامکان از آن راه بازنخواهد گشت، تظاهرات و اعتراض در دانشگاهها هم اقتضای طبیعت دانشجویی و جوانی است، بگذارید حرف شان را بزنند و .
... در آن زمان در شهرهای مختلف و دانشگاهها ـ به صورت روزانه ـ تظاهرات و اعتراض به برخی عملکردهای دولت و نزدیکان شاه برقرار بود.
همان روز، محافل نزدیک به دولت در تهران گفته بودند که شاه با بیان این جملات صریح همه مقامات [مقامات وقت]، پلیس و نظامیان را غافلگیر کرد، بسیاری از حساب ها، پیش بینی ها و شنیده ها ابطال شد و باید منتظر واکنش مخالفان بود که احتمالا تعبیر بر ضعف او خواهند کرد و ادامه اعتراض ها و راهپیمایی و احتمالا تشدید و گسترش آنها قابل پیش بینی است. [پیش بینی این محافل تحقق یافت؛ تظاهرات و اعتراض های خیابانی به تدریج گسترش یافت، به انقلاب تبدیل شد و شاه اجبارا کشوررا ترک گفت ـ رفتنی که بازگشتن نداشت.].
قبلا گفته شده بود که سه پیشنهاد برای پایان یافتن تظاهرات و راهپیمایی ها که از هفته ها پیش از آن ادامه داشت، از سوی سه دسته از مشاوران و مقامات به شاه داده شده بود، از این قرار:
ـ اعلام حالت فوق العاده و حتی حالت جنگ در کشور زیراکه اسلحه و مربّی چریک وارد ایران شده و چند دولت ـ ازجمله سه دولت دوست ـ از تظاهرات و خواست اصلاحات جانبداری می کنند و صدام حسین در عراق سرگرم انجام توطئه از نوع سرد است. با اعلام چنین وضعیتی (حالت اضطراری و جنگ)، حقوق و آزادی های مندرج در قانون اساسی به حالت تعلیق در می آید و حکومت به نظامیان، و محاکمات به دیوان حَرب سپرده می شود و ... و برای اجرای این حالت فوق العاده، سربازان وظیفه منقضی خدمت تا چند دوره به زیر پرچم احضار شوند و با این کار از شمار شرکت کنندگان در تظاهرات هم کاسته می شود.
ـ انحلال مجلسین (پارلمان) و انجام انتخابات به تمام معنا آزاد و گزینش رئیس دولت (نخست وزیر) به تصمیم پارلمان منتخب و سپردن حل مسائل به این دولت.
ـ دعوت از یکی از مشاهیر سیاسی لیبرال ـ دمکرات (مصدقی ها) به تشکیل دولت و سپردن حل مسائل به او.
اظهارات شاه در زمانی انتشار یافت که علاوه بر تظاهرات و راهپیمایی ها، خرابکاری هم آغاز شده بود و گاهی بر اثر قطع کابل های انتقال برق به تهران، جریان برق تمامی پایتخت و یا برخی محله های شهر قطع می شد.
به باور برخی از اصحاب نظر، شاه با اظهارات خود که در صفحات اول روزنامه های تهران مورخ 5 اردیبهشت ماه 1357 درج شد عملا برتظاهرات صِحه گذارد، مسیر آتی خود او تعیین شد، تظاهرات ادامه یافت و به اعتصابات و انقلاب انجامید. شاه که با اظهارات خود درجه جرأت مخالفان را بالا بُرد و از همان روز باعث تشدید تظاهرات شد، [با توجه به 3 پیشنهادی که اواخر فروردین ماه به او شده بود] هفت ماه بعد راه نظامی کردن دولت و سه ماه پس از آن راه سپردن دولت به مصدقی هارا به اجرا گذارد که دیگر ـ خیلی دیر شده بود، نه در داخل دوست آنچنانی برایش باقی مانده بود و نه در خارج و ....
پنجم اردیبهشت 1357 که شاه تلویحا تظاهرات را حق مردم دانست مصادف با روزی است که در سال 1317 (40 سال پیش از آن) خاندان سلطنتی مصر با خواستگاری او از شاهزاده خانم فوزیه موافقت کرده بود. یک روزنامه نگار مصری در اپریل 1978 (سال انقلاب ایران) ضمن اشاره به این رویداد مندرج در روزشمارهای تاریخ (کرونیکل ها) و وضعیت آشفته ایران، ضعف دورنگری شاه را پیش کشیده و نوشته بود که نخستین دغدغه یک شاه باید داشتن ولیعهد و حفظ تداوم باشد که پهلوی دوم به آن واقعیت توجه نکرد، زن نخست او پسر نیاورد، چندین سال صبر کرد و با ثریا ازدواج کرد که او هم عقیم بود. سالها با این زن عقیم بسربُرد و 10 سال بعد (20 سال پس از ازدواج اول) تازه به واقعیت امر پی بُرد، با فرح دیبا ازدواج کرد و دارای پسر شد که تقریبا دیر شده بود. اگر اینک (سال 1357هجری) یک ولیعهد سی و چند ساله داشت به راحتی و آرامی کنار می رفت و مسائل با تراضی طرفین پایان می یافت.
چند مفسّر اروپایی بویژه مفسّران آلمانی (که شاه تحمل تظاهرات را در دیدار با روزنامه نگاران آلمانی مطرح کرده بود) بعدا و پس از گسترش تظاهرات و تبدیل شدن به انقلاب در تفسیر اوضاع با نقل اظهارات پنجم اردیبهشت 1357 پهلوی دوم و اظهارنظرهای پژوهشگران و حقیقت یابان دو قرن گذشته درباره خصلت های ایرانی ازجمله سِر جان ملکم انگلیسی نوشته بودند که شاه روانشناسی ایرانیان، رفتار و واکنش های آنان را نشناخته است [نشناخته بود]. روانشناسی ایرانیان که 14 قرن در معرض تهاجم و زیر حکومت عرب، و اقوام آلتائیک قرارداشتند ـ که آلتائیک ها دارای تمدنی عقب مانده و رفتاری بسیار خشن و آمرانه بودند ـ متفاوت از ملل دیگر است و در هر اقدامی باید این روانشناسی را مَدّ نظر داشت.
یکی از مورخان رویدادهای تاریخ معاصر جهان در مطلب مربوط به تغییر نظام حکومتی ایران، اظهارات اپریل 1978 شاه درباره تحمل اعتراضات و تظاهرات وقت را با «فضای باز» گورباچف در دهه بعد که نتایج تقریبا مشابه داشتند مقایسه کرده و نوشته است که «فضای باز» باید پیش از آغاز اعتراضات و ابراز نارضایی ها صورت گیرد و ضمائم اجرایی حل مسائل و اصلاحات داشته باشد و گرنه مصداق این شعر فارسی خواهد بود: "اشک کباب باعث طغیان آتش است.". پیش از شروع حریق باید وسائل را آماده ساخت و از وقوع آن جلوگیری کرد که پس از آغاز آن، آسیب ـ کم و یا زیاد ـ وارد می آید. شاه در کاخ سلطنتی بزرگ شده و زندگی می کرد و سختی زندگانی توده ها و اشارات روشنفکران را به مسائل و راه حل ها را درک و لمس نمی کرد. باید می دانست که آزادی تاسیس احزاب و انتشار روزنامه و کتاب و ... موقع اورا تحکیم خواهد کرد، نه متزلزل. شاه پس از اعلام تحمل تظاهرات باید نارضایی ها را کشف و برطرف می کرد و به خواست ها تحقق می داد. دستگاههای اطلاعاتی تنها برای یافتن و تعقیب خرابکاران و مخالفان به وجود نمی آیند، برای کشف نارضایی ها و مشکلات و تحلیل مسائل هم هستند. «ساواک» چنین نبود زیراکه افراد آن از آدم های معمولی و بعضا ذاتا مغرض انتخاب شده بودند. تیتر اظهارات بی سابقه شاه در صفحه اول شماره 15593 روزنامه اطلاعات ـ پنجم اردیبهشت 2537 ایرانی (1357 هجری)


دسته : تاریخ محمد رضا شاه پهلوی انقلاب 1357
روزی که شاه ایران هزینه آزادی بیان را پذیرفت
4.5 (2)


کوتاه، مختصر و مفید

1402/02/20 5 · Reply


مطلب خوب و کامل

1402/02/20 4 · Reply



©2003-2024