تیراندازی به شاه در دانشگاه تهران در 1327


مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه و 59 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه و 59 ثانیه
پانزدهم بهمن1327 (چهارم فوریه 1949) در دانشگاه تهران و مقابل ساختمان دانشکده حقوق، به سوی شاه که برای شرکت در مراسم «پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران در محل کنونی اش» وارد دانشگاه شده و مقابل ورودی دانشکده حقوق از اتومبیل پیاده شده بود تا وارد تالار مراسم شود تیراندازی شد.
این رویداد مآلا مسیر تاریخ ایران را تغییر داد؛ حزب توده غیر قانونی شد، ایران به غرب نزدیک و بعدا متحد آن شد، شاه اختیارات بیشتری به دست آورد و بعدا راه دیکتاتوری در پیش گرفت و ... و بنابراین ذکر جزئیات رویداد لازم است.
در آن روز از پنج گلوله که به سوی شاه شلیک شده بود سه گلوله به کلاه او اصابت کرده بود، یک گلوله به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصری وارد ساخته و یک گلوله هم با عبور از کنار صورت او در ناحیه پشت لب اندک جراحتی بوجود آورده بود. ضارب رولور داشت ولی پیش از آنکه دو گلوله باقی مانده را شلیک کند هدف گلوله ماموران قرارگرفت برزمین افتاد که بر سرش ریختند و اورا زیر مشت و لگد گرفتند و از حال رفت. وی در میان بیش از ده خبرنگار ـ عکاس روزنامه ایستاده بود و دوربین به گردن داشت. ضارب پس از پیاده شدن شاه از اتومبیل، خودرا به فاصله کمی از او رسانیده و از این فاصله نزدیک تیراندازی کرده بود. در جیب او کارت خبرنگاری روزنامه "پرچم اسلام" که همان روز صادر شده بود و شناسنامه اش به دست آمد. طبق شناسنامه، او ناصر فخرآرایی نام داشت و ازدواج کرده بود. تیراندازی ساعت 3 بعد از ظهر صورت گرفت. شاه و ضارب به دو بیمارستان جدا ازهم منتقل شدند، ضارب درگذشت و شاه ساعتی بعد پس از پانسمان بیمارستان را ترک کرد و محمد ساعد (ساعد مراغه) نخست وزیر وقت در یک اعلامیه رسمی که از رادیو پخش شد اعلام کرد که مختصر آسیب وارده به شاه خالی از خطر بوده و وی به محل اقامت بازگشته است. روزنامه اطلاعات یک ساعت پس از خروج شاه از بیمارستان یک شماره فوق العاده منتشر کرد.شاه پس از پانسمان در بیمارستان


پلیس از خانه ناصر فخرآرایی بازرسی کرد و اسنادی به دست آورد که نشان می داد او عضو حزب توده بود. ناصر قبلا در روزنامه "فریاد ملت" کار می کرد. متعاقب بازرسی از خانه ناصر، پدر او و نیز "فقیهی شیرازی" مدیر روزنامه "پرچم اسلام" دستگیر شدند تا درباره ناصر توضیح بدهند.
از آغاز بهمن ماه 1327 صدای اعتراض به قرارداد نفت انگلستان و ایران از گوشه و کنار کشور به گوش می رسید؛ روزی نبود که در این زمینه در مجلس (مخصوصا توسط نمایندگان پارلمانی حزب توده) نطقی ایراد نشود و روزنامه ها به ویژه نشریات احزاب ملی گرا و چپ مقاله ننویسند. صدای این اعتراضها از دوم بهمن که مهندس رضوی کرمانی نماینده مجلس (بعدا نایب رئیس) و از معترضین به قرار داد نفت از دست یک سرهنگ کتک خورد رساتر شده بود و روز 14 بهمن دانشجویان دانشگاه تهران دست به تظاهراتی وسیع زده بودند و خواستار لغو قرارداد نفت (قرارداد 1313 هجری) و هرگونه امتیازی شده بودند که به انگلستان داده شده بود. پیش از ظهر 15 بهمن هم اعضای حزب توده و چپگرایان دیگر به مناسبت سالمرگ دکتر تقی ارانی موسس احزاب کمونیستی در ایران که در سال 1318 در زندان درگذشته بود و کمونیستها مدعی بودند که مقتول شده بود اجتماع بزرگی برپاداشته و شعار داده بودند که به دستور رضاشاه دکتر ارانی کشته شده بود و در این شرایط، شاه به دانشگاه رفته بود!.
در پی این واقعه، درتهران حکومت نظامی اعلام شد و دستگیری مخالفان از جمله معترضان به قرارداد نفت آغاز گردید که یکی از دستگیر شدگان آیت الله کاشانی بود. شورای وزیران از فرصت استفاده کرد و همان شب حزب توده را دارای مرام اشتراکی و مروّج آن توصیف کرد و غیرقانونی اعلام داشت و لایحه مربوط را به مجلس داد که سریعا تصویب شد. طبق یک مصوبه مربوط به دهه 1320، این مرام و ترویج آن در ایران غیر قانونی اعلام شده بود ولی حزب توده در آغاز فعالیت چنین عباراتی را صریحا وارد مرامنامه خود نکرده بود.مهندس رضوی کرمانی ملّی گرای بنام


اندکی پس از صدور مصوبه شورای وزیران مبنی بر غیر قانونی شدن حزب توده، همان شب بسیاری از سران و معاریف این حزب دستگیر و گروهی دیگر از آنان نیز پنهان شدند. در میان دستگیرشدگان که اسامی آنان اعلام شده بود نام نورالدین کیانوری، دکتر مرتضی یزدی، دکتر حسین جودت، عبدالحسین نوشین، نورالدین الموتی، ضیاء الموتی، نصرالدین الموتی، و دانش بوبخت دیده می شد. اسامی پنهان شدگان که فرمانداری نظامی در جستجوی آنان بود نیز اعلام شده بود ازجمله نام دکتر رادمنش، دکتر کشاورز و احسان طبری. ازآن پس تا مدتی هرکس از دیگری دلخوری داشت اورا به عنوان توده ای معرفی می کرد (به اصطلاح آن زمان «لو!» می داد.).
کار به اینجا خاتمه نیافت و شاه خواستار اختیارات بیشتری شد و چون قانون اساسی اجازه نمی داد دستور انتخابات مجلس موسسان داده شد و این مجلس اختیارات شاه را به همان گونه که خواسته بود افزایش داد و از آن پس این اختیار را به دست آورد که بتواند مجلس را هم منحل کند و .... باوجود این، تلاش ملت برای ملّی کردن نفت خود ادامه یافت و در اسفند 1329 به نتیجه رسید.
دومین تیراندازی به شاه 17 سال بعد صورت گرفت ـ 21 فروردین 1344 (دهم اپریل 1965) در کاخ مرمر، سرباز وظیفه رضا شمس آبادی به سوی شاه که پس از پیاده شدن از اتومبیل، رهسپار دفتر کار خود بود آتش گشود. گلوله ها به شاه اصابت نکرد ولی ضمن آن، دو درجه دار گارد و رضا کشته شدند.
در پی این تیراندازی، عده ای ازجمله چند فارغ التحصیل چپگرای دانشگاههای خارج که به وطن بازگشته بودند دستگیر و بعدا محاکمه و محکوم به تحمل مجازات شدند.


: تاریخ روزنامه پرچم اسلام روزنامه فریاد ملت نورالدین کیانوری مرتضی یزدی حسین جودت
تیراندازی به شاه در دانشگاه تهران در 1327
(0)



©2003-2024

0.10576 13.51 50