مرگ ناگهانی سوسلوف تئوریسین بزرگ شوروی پس از مشاجره با برژنف


مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه و 1 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه و 1 ثانیه
میخائیل سوسلوف Mikhail Suslov ایدئولوژیست بنام حزب کمونیست حاکم بر شوروی 25 ژانویه سال 1982 در 76 سالگی و در جریان یک مشاجره لفظی با برژنف رهبر وقت در کرملین، دچار حمله قلبی شد و چند ساعت بعد درگذشت.
وی که در وفاداریش به مارکسیسم ــ لنینیسم تردید نبود پس از آن که شنید «گالینا» دختر برژنف در قاچاق الماس دست دارد به عنوان عضو ارشد کمیته مرکزی حزب و عضو شورای عالی شوروی به دیدار برژنف شتافت و در این زمینه به او اعتراض کرد و میان طرفین مشاجره درگرفت که به حمله قلبی سوسلوف منجر شد. مورخان مرگ ناگهانی سوسلوف را از عوامل تسریع فروپاشی شوروی نوشته اند، زیرا که وی با تنی چند کمونیست وفادار به این ایدئولوژی، پاسدار و نگهبان آن نظام بودند.
سوسلوف که کارشناس و مدرس "اقتصاد سوسیالیستی" بود از نوجوانی وارد حزب شده بود و از پذیرفتن مقام دولتی خودداری کرده و از هرگونه تجملات و تشریفات و نیز مزایای رفاهی بیش از حد یک فرد معمولی دوری جسته بود. وی باورداشت که هر نظام ایدئولوژیک (حکومت عقیدتی) باید از میان معتقدان وفادار به آن و آگاه از جزئیات، گروهی نگهبان و پاسدار داشته باشد تا خلل ناپذیر بماند. او خود را پاسدار سوسیالیسم مارکسیستی می دانست و جز تدریس و نظارت حزبی کار دیگری را نمی پذیرفت.
سوسلوف در انتخاب مقامات دولتی و فرماندهان ارتش به گزینش سخت ایدئولوژیک معتقد بود و می گفت که اگر حتی یک مقام دولتی و فرمانده نظامی قلبا و با تمام وجود به سوسیالیسم وفادار نباشد به منزله شکاف در بدنه است و بی دوامی و شکست قطعی خواهد بود. وی شخصا «یوری آندروپوف Yuri Andropov متولد 1914 و متوفی در 1984» را برای ریاست بر دستگاه اطلاعاتی - امنیتی شوروی گزینش کرده بود که بعدا رهبر شوروی شد ولی عمری نکرد. آندروپوف بیش از هر مقام دیگر شوروی بر دستگاههای امنیتی - اطلاعاتی این کنفدراسیون نظارت کرده بود.
به نوشته برخی از مورخان برپایه اسنادی که پس از فروپاشی به دست آورده اند، سوسلوف، و آندروپوف رئیس وقت پلیس امنیت شوروی (کا. گ. ب) که در دهه 1980 برای مدتی کوتاه رهبر شوروی شد تصمیم به انهدام قدرت آمریکا حتی با بکاربردن سلاح هسته ای گرفته بودند ولی می خواستند قبلا مطمئن شوند که در یک جنگ اتمی تا چه میزان از مردم شوروی زنده خواهند ماند و چه تدابیری باید بکار برده شود که این تلفات زیاد نباشد. ایندو ضمن ادامه بررسی چنین فکری، بعدا به این نتیجه رسیده بودند که نخست با تحریک و مسلح کردن سرخپوستان آمریکایی و برخی سیاهان و لاتین های ساکن ایالات متحده و حمایت از ایشان و دعوت از مبارزانشان به مسکو و دادن آموزش که دعاوی قدیمی را زنده و حال کنند و ...، جامعه آن کشوررا در ترس و وحشت (ترور) فرو برند (که بومیان یک میلیونی در رزرویشن ها سکنی داده شده اند و تحت مراقبت دقیق "اف بی آی" قرار دارند و به مصرف الکل و قمار تشویق می شوند و به همین لحاظ بی خیال شده اند!). بررسی های سوسلوف و آندروپوف همچنین به این نتیجه رسیده بود که چاپ دلار جعلی و انتشار آن در گوشه و کنار جهان، ترغیب و حمایت از تاسیس چند بورس نظیر وال استریت در نقاط مختلف و از این راه اخلال در سرمایه گذاری ها و نیز ترتیب دادن کودتا و ایجاد دسته های چریک شهری و ... در کشورهایی که آمریکا را تغذیه و تقویت می کنند ازجمله کشور سعودی از جمله راههای تضعیف قدرت آمریکا و تبدیل آن به یک کشور معمولی خواهد بود.
طبق این نوشته ها، این دو مقام بعدا بمباران انگلستان را بر لیست خود اضافه کرده بودند ـ که قبلا در برنامه استالین هم بود (که وی آن دولت را کانون فتنه گری در جهان می دانست). همین برنامه ها، مرگ مشکوک استالین و آندروپوف را در برابر علامت سئوال قرارداده است. در اواخر کار استالین، به پزشکان یهودی کرملین سوءظن برده شده بود که فصلی از تاریخ شوروی را تشکیل می دهد.
سوسلوف یک بار هم حزب کمونیست شوروی را از کسانی که صرفا برای احراز مقام و سوء استفاده، خود را در میان کمونیستها جا زده بودند تصفیه کرده بود. وی با ورود افراد به عضویت حزب، بدون طی یک دوره آزمایشی و گذرانیدن امتحان گزینش شدیدا مخالف بود.
سوسلوف عقیده داشت که به موازات تقویت بنیه نظامی، به اقتصاد کشور و رفاه مردم هم باید توجه شود که پس از پیروزی های فضایی شوروی در اواخر دهه 1950، دیگر به این توصیه او توجه زیاد نمی شد. سوسلوف تاکید داشت که شوروی بیش از اروپا، توجه خود را متوجه آسیا مخصوصا چین و هند کند. وی از لحظه ای که سیاستهای خروشچف باعث تضعیف روابط چین با مسکو شد با او در افتاد و این درافتادن در برکناری خروشچف سخت موثر بود. تاسیس شاخه جوانان حزب کمونیست در روستاها و راههای مبارزه با تنبلی در کارگاهها و کثرت کارگر بیش از نیاز در کارخانه ها از ابتکارهای سوسلوف بود. به باور او، هر گونه تغییری در نظام شورایی (ساویت) و از این راه، و مشارکت غیر کمونیستها در حکومت به شکست نظام می انجامد. او گفته بود که علاوه بر پلیس سیاسی (کا.گ.ب ـ سازمان اطلاعات و امنیت) باید سازمانی برای اطلاع یافتن از نظرات و مشکلات مردم و مقامات پایین وجود داشته باشد و نامه ها و نظرات مردم به این سازمان ارسال، بررسی و کلاسه شود و به اطلاع مقامات ارشد و حزب برسد و در روزنامه ها (جهت آماده شدن زمینه برای اجرای راه حل) انتشار یابد و مقامات حزبی منظما به گوشه و کنار کشور سرکشی کنند، روز اقامت آنان در هر نقطه قبلا اعلام شود تا هر کس که ناله، شکایت و نظری داشته باشد مراجعه و حضورا مطرح کند و خلاصه این نظرات و شکایات به کرملین ارسال و در روزنامه ها انتشار یابد تا درس عبرت برای مقامات اداری و مجریان باشد. این کار تا زمان حمله نظامی آلمان به شوروی رعایت می شد. سوسلوف هرگونه سازش عادلانه دولتهای با نظام کاپیتالیستی را با نظامهای سوسیالیستی و شبه سوسیالیستی محال و غیر ممکن می دانست. وی همانند لنین عقیده داشت که به تدریج رسانه ها و کارشناسان روابط عمومی و تبلیغات حربه دولتهای برتری جو قرار خواهند گرفت و سیاستهایشان را به پیش خواهند راند و با چنین حربه ای تنها با حربه مشابه می توان مقابله کرد، آنها خبر و مقاله می نویسند و نطق می کنند و ما باید با ضد خبر و ضد مقاله و نطق تاثیرشان را خنثی کنیم، (که می دانیم شوروی موفق به این کار نشد). سوسلوف اواخر کار که متوجه از میان رفتن انگیزه در مردم و فرار از کار و پیشرفت و نیز از میان رفتن دلسوزی و مسئولیت شده بود گفته بود که چون نظام شوروی به علت انتصابات نادرست نتوانسته است «انسان کامل و یا نزدیک به کمال» به وجود آورد باید راه اجاره دادن اراضی و وسائل تولید (کارخانه و کارگاه)را برگزینیم، با وجود این، وی از پدید آمدن فرهنگ پولپرستی و آزمندی که زاییده بازگشت به سرمایه داری - ولو سرمایه داری محدود در صورت اجرای این طرح بود وحشت داشت و می ترسید که به استثمار و فساد اداری - اقتصادی منجر شود (که تجربه چین نشان داد نگرانی سوسلوف درست بود و اینک دولت حزب کمونیست چین مجبور شده است برای قطع فساد اداری - اقتصادی و تولید کالای نامرغوب و بعضا زیان آور متوسل به سختگیری و اعدام مرتکبین شود). سوسلوف همچنین از حامیان تمرکز قدرت در مرکز بود. وی تقسیم شتابزده امپراتوری روسیه به جمهوری های متعدد را یک ساده اندیشی و کاری زودرس و نوعی عوامفریبی خوانده بود و گفته بود که این کار صدسال زود بود و باید همزمان با تبدیل جهان به یک جامعه مشترک المنافع مرکب از ملل متحد و رفیق صورت می گرفت. سوسلوف بدون وجود یک نظام آموزش و پرورش بهتر از آنچه را که شوروی داشت ساخت انسان کامل و "رفیق" را محال اعلام کرده بود - انسانی که به خود اجازه ارتکاب جرم و جنایت ندهد و دروغ و ریا را نداند. وی بارها در جلسات حزبی با تاکید گفته بود که وجود جرم و ضابطه شکنی در جامعه معنایی جز شکست نظام ندارد که هدف آن در درجه اول ساخت انسان کامل بوده است ـ انسانی که با تمامی وجود بپذیرد نسبت به انسان دیگر برتری ندارد. تفکر ارتکاب جرم و تعدّی یعنی دورشدن از عدالت که هدف نظام سوسیالیستی ماست.
به گفته اصحاب نظر، اگر سوسلوف و همفکرانش عمر بیشتری کرده بودند شوروی از میان نمی رفت و سوسیالیسم عقب نشینی نمی کرد که در دهه یکم قرن 21 هوگو چاوز و برخی دیگر از سران آمریکای لاتین به نوعی دیگر دارند آن را احیاء می کنند.Yuri Andropov ـ بسیاری از سران شوروی و روسیه ازجمله اندروپوف، گورباچف و پوتین قبلا مقام اطلاعات ـ امنیتی داشتند


دسته : تاریخ Mikhail Suslov برژنف گالینا میخائیل سوسلوف اقتصاد سوسیالیستی Yuri Andropov یوری آندروپوف
مرگ ناگهانی سوسلوف تئوریسین بزرگ شوروی پس از مشاجره با برژنف
4.0 (2)


درود و سپاس بیکران. دمتون گرم

1402/01/12 5 · Reply


عالی و درجه یک

1402/01/12 3 · Reply



©2003-2024