درگذشت سیدضیاالدین طباطبایی سیاستمدار بزرگ ایرانی قرن 20


مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه و 53 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه و 53 ثانیه
30 آگوست 1969 (شنبه هشتم شهریور 1348) اعلام شد که سیدضیاالدین طباطبایی (یزدی) دو روز پیش از آن (پنجشنبه ششم شهریور) در 80 سالگی سکته کرده و درگذشته است و وی تا ساعاتی پیش از فوت، سالم بود و سرگرم رسیدگی به باغچه اش در سعادت آباد.
در آن روز از سیّدضیاء که در 28 سالگی نخست وزیر! شده بود سه فرزند 4 ساله تا هشت ماهه ازجمله یک دختر 3 ساله و یک پسر 2 ساله و تاریخچه ای پر از ماجرا به یادگار مانده بود که هنوز جا دارد در زوایای آن بررسی شود، بویژه بررسی و تحلیل اعلامیه های فوت او، امضاء های آنها و طرز نگارش شرح حال و ....
[در آن زمان دبیری صفحه 5 ـ صفحه فیچر ـ روزنامه اطلاعات بر عهده مولف این تاریخ آنلاین بود و جمعه شب خواستند که مطالب صفحه برای روز شنبه را که درباره دانش آموزان نابینا و مربیان آنان بود حذف کنیم و به شرح حال سیدضیاء اختصاص دهیم که این مولف زیر بار نرفت و شرح حال او در شماره روز شنبه در صفحه 13 آن روزنامه چاپ شد. علت امتناع این بود که نوشته پُر از چاپلوسی بود و قضاوت مردم و تاریخنگاران چیز دیگر.].
سیدضیاء از نوجوانی به کار روزنامه پرداخته بود. سابقه تحصیل در فرانسه داشت. در یکی از حساسترین ایام قرن 20 بازیگر اصلی یک کودتا در ایران شد که فصل تازه ای را در تاریخ ایرانیان گشود. درگیری دکتر مصدق با او از صحنه های جالب تاریخ سیاسی معاصر ایران است. اگر تاریخچه زندگانی سیدضیا الدین را مرور کنیم با تعجب می بینیم که بسیاری از کارهارا از مهرماه و دو مورد را در هفتم مهرماه (زادروز خود) آغاز کرده بود.
سیدضیالدین پسر میرزاعلی آقا یزدی هفتم مهرماه 1288 خورشیدی (1909 میلادی) روزنامه«شرق» را به مدیریت خود به زبانهای فارسی و فرانسه منتشر ساخت که پس از لغو پروانه از 15 مهر سال بعد، روزنامه «برق» را به جای آن نشر داد. 28 اسفند 1296 هجری (مارس 1918 میلادی) که هنوز جوانی بیش نبود درصدر یک هیات از جانب وثوق الدوله به روسیه اعزام شد تا زمینه امضای قراردادی را فراهم سازد. گزارش او درباره آن چه را که در این سفر دیده بود و دگرگونی ناشی از انقلاب بلشویکی در روسیه در نوع خود جالب است. پس از روزنامه «برق»، سیدضیاالدین روزنامه «رعد» را منتشرساخت که انتشار و تجدید انتشار آن عمری نسبتا طولانی داشت. تغییر نظام روسیه، بیش از هرکشور دیگر در ایران موثر افتاد و انگلستان رقیب قدیمی روسیه بر سر ایران مجبور شد دست به مانورهای متعدد بزند تا بدون اصطکاک با موازین جامعه ملل که تازه تاسیس شده بود و مشروطیت جدید الولاده ایران، جای پای خود را نه تنها حفظ بلکه محکمتر کند و کودتای 21 فوریه سال 1921(سوم اسفند 1299) را به حساب همین مانورها نوشته اند که دو عامل اصلی روی پرده آن سیدضیاالدین و ژنرال رضاخان سوادکوهی (بعدا رضاشاه پهلوی) بودند. این دو قبلا ملاقاتهای متعدد باهم داشتند. دوم اسفند که ژنرال رضاخان با 2500 قزاق و چند توپ به شاه آباد (نزدیک تهران) آمد، سیدضیا به دیدار او شتافت و برای قزاقها سخنرانی کرد و طبق گزارشها، سه ماه حقوق عقب افتاده آنان را پرداخت کرد! و این نیرو برغم مخالفت احمدشاه قاجار روز بعد وارد تهران شد و پایتخت را تصرف و احمد شاه را مجبور به صدور حکم نخست وزیری سیدضیاالدین و سردار سپه ای رضاخان کرد. سیدضیاالدین در طول سه ماه نخست وزیری خود روزنامه ها را بست و بسیاری از مقامات و نخست وزیران پیشین را به زندان افکند. سیدضیا بعدا اجازه داده بود که تنها، روزنامه «ایران» متعلق به دولت انتشار خود را ازسر گیرد. دکتر مصدق که در آن زمان استاندار فارس بود به احمدشاه که حکم نخست وزیری سیدضیا را امضا کرده بود اعتراض کرد و از همان زمان درگیری این دو سیاستمدار آغاز شد.
احمدشاه 24 ماه می 1921 در پی یک مشاجره لفظی با سیدضیا در کاخ گلستان بر سر بازداشت بدون دلیل مقامات پیشین او را برکنار کرد و سیدضیا به هزینه دولت و یک اسکورت مسلح از طریق عراق به خارج رفت و تا 1322 (1943) به مدت 22 سال در خارج از ایران بود و در فلسطین دارای مزرعه بود. وی هفتم مهرماه سال 1322 به ایران بازگشت و از یزد نماینده مجلس شد که دکتر مصدق نماینده اول تهران تلاش بسیار کرد تا اعتبار نامه او ردّ شود و در نطقی طولانی وی را عامل انگلستان معرفی کرد. با وجود این اعتبار نامه به تصویب رسید. قوام السلطنه (و عمدتا جهت تغییر نظر مردم نسبت به خود که شهرت انگلوفیل داشت) در زمانی که نخست وزیر بود، یکم فروردین سال 1325 (نوروز) اشاره کرده بود که سیدضیا را طبق ماده پنج حکومت نظامی به زندان بفرستند که وی بعدا به دلیل بیماری آزاد شد. سیدضیاء که در دور دوم فعالیت های سیاسی خود به تاسیس حزب نیز دست زده بود از اواسط دهه 1330 تا پایان عمر، عمدتا در ملک خود ـ سعادت آباد (شمال تهران) به سر می بُرد، اما ملاقاتهای سیاسی او هیچگاه قطع نشد و یک رجل سیاسی بشمار می آمد بگونه ای که شاه 21 فروردین سال 1344، پس از حادثه تیراندازی کاخ مرمر در حالی که سیدضیاء در کنارش نشسته بود با اتومبیل روباز از خیابانهای تهران گذشت تا مردم زنده بودن وی را باور کنند. باوجوداینکه شاه خودرا دوست سیدضیاء نشان می داد و یک اعلامیه تملق آمیز فوت برای او منتشر ساخت ژاندارمری ونک را (که سعادت آباد در حوزه استحفاظی آن قرارداشت) به صورتی محرمانه مامور کرده بود که خانه سید ضیاء را دقیقا زیر نظر داشته باشد و اسامی مراجعین به خانه اورا جهت تحلیل و نیز اطلاع او گزارش کند.


: تاریخ سیدضیاالدین طباطبایی رضاخان رضاشاه کودتا پهلوی
درگذشت سیدضیاالدین طباطبایی سیاستمدار بزرگ ایرانی قرن 20
4.0 (2)


زنده باشید ایشالله

1401/07/07 5 · Reply


عالی و درجه یک

1401/07/07 3 · Reply




©2003-2024

1.04295 13.53 46