نطق هوگو چاوز در مورد ریشه بحران مالی جهانی 2008


مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 8 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه و 8 ثانیه
بحران مالي جهاني سال های 2008 - 2009 اظهار نظرهاي متعدد به دنبال داشت ازجمله نظرات هوگو چاوس رهبر وقت ونزوئلا و باني سوسياليسم قرن 21 (نوعي سوسيال دمکراسي با رعايت اصول اخلاقي و شئون انساني) که آن را هفتم مارس2009 بيان کرده بود و هشتم مارس در رسانه انتشار يافته بود.
     چاوس (متوفي در پنجم مارس 2013) بحران مالي وقت را که به همين صورت چندبار در دوران معاصر (دو قرن گذشته) خودنمايي کرده است به گردن كاپيتاليسم بي در و پيكر بلوک غرب، حرص «پول و فقط پول» زدن و آزمندي برخي از سوداگران آمريکاي شمالي و نیز فساد اداری ـ اقتصادی برخی دیگر از کشورها انداخت که به گفته او پس از عقب نشيني سوسياليسمِ روسيه، بيش از گذشته ـ بي پروا و وارد بازي هاي سياسي و انتخابات هم شده و نماينده مجلس و سناتور مي سازند. وي گفت که اين مسئله راه حلي بادوام جز قبول عناصري از سوسياليسم ندارد.     چاوس گفته بود: وقتي كه هر سهم «سيتي بانك» ـ يكي از چند بانك بزرگ و از مظاهر كاپيتاليسم، از 52 دلار به يك دلار (بهاي پايه = بهاي اصلي) تنزل كند اين حقيقت را عيان مي سازد كه 51 دلار ديگر كلك و قمار بوده و همچنين مورد ِشكست ِجنرال موتورز ـ بزرگترين كارخانه ساخت خودرو در جهان.      وي افزوده بود که سوسياليسم، انسانيّت و اديان اين قماربازي روي سهام (بورس بازي) و با بازیگری؛ به دست آوردن پول مُفت از اين راه را نمي پذيرد ـ اين پول با هياهوي بورس بازان و تبليغات عوامل آنان در رسانه ها از جيب مردم ـ مردمي که براي هر يک سِنت (يک پِنی) آن جان کنده اند خارج مي شود که نوعي غارت است و در فرهنگ هيچ ملتي جاي ندارد.      چاوس اشاره کرده بود که تعطيل شدن يكي پس از ديگري فروشگاههاي زنجيره اي در آمريكاي شمالي و براي مثال؛ يکي از آنها «سِركِت سيتي» ويژه فروش توليدات الكترونيك با 35 هزار كارمند ـ دليلي جز كثرت غير ضروري فروشگاه و نبودن قانون كنترل بها و درصد مجازِسود فروش نمي تواند داشته باشد و چون مردم (به دليل بحران مالي و اعتبار) در خريد، امساك و احتياط كردند؛ راكِد و ورشكست شدند و درصد بيكاري در ايالات متحده و کشورهاي بلوک غرب که بيش از حد فروشگاه و مغازه دارند بالا رفت و در آمريکاي شمالي تا به امروز (هفتم مارس 2009) به هشت و يك دهم درصد نيروي كار رسيده است (رسیده بود) و هم اكنون (سال 2009) بيش از 12 ميليون بيكاران ايالات متحده (فدراسیوه 50 استِیتی آمریکای شمالی) از درآمد آنانكه هنوز كار مي كنند (بيمه بيكاري) استفاده مي كنند كه اگر در دنياي كاپيتاليسم، كسب و كار منطق داشت، اين همه فروشگاه غير ضروري و فروشنده وجود نداشت و چنين وضعيتي رويكرد نداشت. «فروشگاه» کانون و مرکز توليد نيست، اگر بيش از حد باشد از بدنه توليد و به صورت انگل ارتزاق مي کند. از زمان روزولت تاكنون (هفت دهه) دولت واشنگتن نتوانسته است مسئله درمان اتباع خودرا حل كند زيرا كه صاحبان بيمارستانها، اصحاب كارخانه هاي داروسازي و دلالهاي اتحاديه هاي دكترها (لابي گرهاي آنها) با نفوذ در اعضاي قوه قانونگزاري امكان اين كار را نداده اند و اين، يعني «دمكراسي كاپيتاليستي». آنان حتي ورود داروي ارزان از کنفدراسیون كانادا را ممنوع كرده اند ـ اقدامي در جهت تامين سود چند نفر صاحبان كارخانه هاي داروسازي و به زيان صدها ميليون مصرف كننده دارو.     چاوس گفته بود که برای نجات بشریت، «پول» و مادیگری و آزمندی نباید «فرهنگ» جوامع شود. در جامعه اي كه كلمه پول، »پول ـ پول» يك لحظه و حتي در خواب از دهان و ذهن مردم نمي افتد، هدف افراد می شود کسب پول به هر طریق، و در چنین جوامع ارتکاب تقلب، ریا، دروغ، جرم و جنایت هم زیاد است و زندان رفتن و مجازات شدن قبح و زشتی خودرا از دست می دهد. مسئله در اینجاست که با این همه ابزارهای انتقال خبر و نظر و ارتباط انفرادی و سوشل نت ورک ها و ... صدور فرهنگ پول به همه جوامع بشری به سهولت انجام می شود و دیری نمی گذرد که همه جوامع را آلوده می سازد ـ آلودگی که پاک شدنی نخواهد بود.     چاوس نتیجه گیری کرده بود که راهی برای رفع بحران مالی جهانی [بحران وقت] نیست جز وضع یک قانون جهانی دارای ضمانت اجرایی و شامل مبارزه با قماربازی روی سهام و معاملات پول و زر، آزمندی کمپانی های بزرگ که از هر شایعه، بهانه ای برای پُرکردن جیب به دست می آورند که نوعي غارت است، و تعقيب قضايي کساني که پول و ذخاير ملت خود را به صورت هايي به خارج از سرزمینِ شان منتقل کنند. و همچنين تعدیل درآمدها، و مخصوصا ذمِ مادیگری و پولپرستی و زالو وار خوردن درآمد زحمتکشان در دروس دوره آموزش متوسطه، و راهنمایی نوجوانان به کار تولیدی ـ نه کسب درآمد صرفا از راه فروش و سوداگری و امثال آن.          ***           دولت وقت ليبي (که در سال 2011 از ميان رفت) و با هوگو چاوس دوستي نزديک داشت هفتم مارس 2009 [روزي که چاوس درباره بحران مالي جهاني ابراز نظر کرده بود و نظرات خودرا ـ که در بالا از زبان خود او به آنها اشاره رفت.] استاديوم بزرگ ورزشي شهر ساحلي بِنغازي ويژه بازي فوتبال را به اسم او ـ استاديوم هوگو چاوس نامگذاري كرد.      چاوس در ديداري از کشور ليبي گفته بود كه مسائل آفريقا و آمريكاي لاتين از نظر مداخله نيروهاي سلطه گر و استثمار مشابهت بسيار دارند و به دليل صدور انبوه برده آفريقايي به آمريكاي لاتين در قرون گذشته، فرهنگ و روانشناسي مردم دو طرف اقيانوس اطلس نيز باهم مطابقت يافته و بنابراين آفريقائيان براي حل مسائل خود بايد راهي را بروند كه لاتين هاي قاره آمريکا در طول يك دهه اخير [دهه وقت] رفته اند و خودشان را از نفوذ خارجي خلاص كرده اند و اطمينان دارم که دير و يا زود دو كشور باقي مانده جهان لاتين ـ مكزيك و كلمبيا ـ هم به جمع ما (اکثريت لاتين هاي قاره آمريکا) خواهند پيوست. استاديوم ورزشي چاوس در بِنغازي


: تاریخ سوسیالیسم هوگو چاوس هوگو چاوز ونزوئلا
نطق هوگو چاوز در مورد ریشه بحران مالی جهانی 2008
(0)



©2003-2024

0.0861 13.49 50