خلاصه داستان : عظیم یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف میشود و عظیم نیز متوجه میشود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش انتخاب کند…
خلاصه داستان : عظیم یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف میشود و عظیم نیز متوجه میشود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش انتخاب کند…
تناسب بی حد نام فیلم با محتوی آن را خیلی زود متوجه می شوید جایی که بواقع صدای شکستن همزمان چند استخوان به گوش می رسد. بیان تراژیک این فیلم به حدی عمیق است که نمی توان با آن همدردی و همنوایی نکرد و هر چه از دقایق ابتدایی فیلم دورتر می شویم لحظه به لحظه بر عمق این تراژدی به نظر پایان ناپذیر افزوده می شود تا جاییکه مخاطب می گوید این فلاکت نقطه پایانی هم دارد و می بینیم که نه!