معرفی و خلاصه کتاب چگونه بر جهان حکومت کنیم


مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه و 35 ثانیه
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه و 35 ثانیه
آیا واقعاً به این فکر کرده اید که چگونه می‌توان دیکتاتور شد؟ چه اتفاقی می افتد که یک انسان تبدیل به هیولایی بنام دیکتاتور می شود؟ آیا من و شما استعداد دیکتاتور شدن را داریم؟ به چه حکومت‌هایی می‌توان دیکتاتور گفت؟ دیکتاتورها چه می‌کنند، چه می‌پوشند و چه‌گونه رفتار می‌کنند؟ آیا لفظ دیکتاتور تنها به کسی تعلّق می‌گیرد که رهبری یک کشور را بر عهده دارد؟ آیا هر انسانی با هر شغل و منصب و پُست و مقامی که دارد، نمی‌تواند همانند یک دیکتاتور عمل کرده و یک دیکتاتور باشد؟ جواب این سوال‌ها و البته خیلی از سوال‌های دیگر را در کتابی که در این نوشته، معرفی خواهم کرد، خواهید یافت.
معرفی و خلاصه کتاب چگونه بر جهان حکومت کنیم
آن هم با لحن شیرین و هنرمندانه.
خاطره!
فرزند بزرگم، همان روزهایی که تازه با واژه دیکتاتور، آشنا شده بود، به شوخی یا جدی به بنده گفت دیکتاتور. خندیدم و در جوابش گفتم جان پدر، اگر من دیکتاتور بودم تو نمی‌توانستی به این راحتی به من بگویی دیکتاتور! تعریف جالب و بسیار ساده امام (ره) از دیکتاتوری نیز هنوز هم همان تازگی خودش را دارد:
حُسن تصادف!
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در حال چرخ زدن در یک سایت فروش کتاب، یکهویی چشمتان به کتابی می‌افتد که نامش، طرح جلدش و یا موضوعش نظر شما را حسابی جلب می‌کند. جوری که آن را خریده و وقتی به دستتان می‌رسد، فوری آن را باز می‌کنید تا ببینید ماجرا چیه؟! هنوز چند خط از کتاب را نخوانده‌اید که یقه‌ی شما را سفت می‌چسبد و با قاطعیت و صدای کلفت یک دیکتاتور، به شما می‌گوید تا من را نخواندی، غلط می‌کنی بروی سراغ یک کتاب دیگر، فهمیدی یا حالیت کنم؟! دیگر نمی‌توانید آن را زمین بگذارید. هر چه کتاب نیمه تمام دارید، نیمه تمام باقی گذاشته و اول آن را تمام می‌کنید. بعد از اتمام کتاب به خودتان می‌گویید چرا تا حالا اسم کتابی به این خوبی را نشنیده بودم؟ خدایا چه‌ قدر این کتاب خوب و شیرین و تکان‌دهنده بود؟!
معرفی:
کتاب «چگونه بر جهان مدیریت (حکومت) کنیم، راهنمای دیکتاتور بلندپرواز»، اثر «آندره دِ گیلوم»، با ترجمه‌ی خوب آقای «حسین یعقوبی»، ۱۶۱ صفحه‌ی گل و گشاد و دارای نقاشی، قیمت روی جلد ۲۵۰۰۰ است که با ۵۰۰۰ تومان تخفیف هم می‌توانید آن را گیر آورده و بخرید. قیمت یک ساندویچ مانده که از ساندویچی می‌خرید، می‌خورید، مسموم می‌شوید یا کرونا می‌گیرید و بعدش باید بروید کلّی پول خرج خودتان کنید تا خوب شوید!
چرا بر جهان حکومت کنیم؟
کسی که آرزو دارد از او اطلاعت کنند، ابتدا باید بداند چگونه دستور دهد. نیکولو ماکیاولیقدرت، در جهان امروز در ذهن افراد لیبرال و طرفداران شفافیت سیاسی تصویری منفی دارد. بعضی‌ها می‌گویند قدرت باید تقسیم شود، می‌گویند قدرت زیاد در دست یک نفر چیز بدی است، قدرت، شخصیت افراد را به شکل نامطلوبی تغییر می‌دهد، قدرت، اَخ است و چنین است و چنان و قس علی هذا. امّا خیلی این حرف‌ها را جدّی نگیرید، تنها آدم‌های ناتوان و بی‌جربزه از این حرف‌ها می‌زنند. کسانی که قدرت دارند می‌دانند که زندگی بدون قدرت هیچ است، بی‌معنا است. بدون قدرت، هیچ چیز نیستید. در تندباد حوادث مثل بیدی هستید که با هر بادی می‌لرزید و احتمالش هم هست که کلاً ریشه‌کن شوید. اما با قدرت شما چیز می‌شوید، همه چیز. آدمی که می‌تواند دنیا را عوض کند.
برگزیده‌هایی از صفحه‌های میانی کتاب:
  • چرا بعضی‌ها باید رهبری کنند و بعضی‌ها پیروی؟
قدرتمند بودن مثل محترم بودن است، اگر مجبوری که به مردم بگویی آدم محترمی هستی، معلوم می‌شود که واقعاً نیستی. مارگارت تاچرآن دیالوگ معروف خوب بد زشت را خاطرتان هست؟ همان دیالوگی که شخصیت خوب به شخصیت زشت می‌گوید: «تو دنیا دو جور آدم وجود داره، اونا که اسلحه دستشونه و اونا که زمینو می‌کنن.»
  • کاریزما:
برای این که مردان و زنان را وادار به اطاعت کورکورانه و بی‌قید و شرط از فرامین‌تان کنید، محتاج کاریزما هستید. متاسفانه کاریزما یک مسئله‌ی کاملاً ذاتی است؛ یا آن را دارید و یا ندارد. ناپلئون کاریزما داشت همین‌طور هیتلر و خوان پرون. برای این که بدانید شخصیتی کاریزماتیک دارید یا خیر، یک راه ساده وجود دارد. از اطرافیان و آشنایان و همسایگان‌تان بخواهید به شما پول قرض بدهند. بعد که پول‌شان تمام شد از آنها بخواهید از دوستان و آشناهایشان برای شما پول قرض بگیرند. بعد که پول آن دوستان و آشناهایشان هم تمام شد، از آن‌ها بخواهید به خاطر شما دزدی کنند. اگر تا پای دزدی رفتند بدانید که از کاریزمای لازم یک حاکم، یک رهبر برخورداید. اگر نه بهتر است دنبال یکسری دوست و آشنای جدید باشید.
  • سیاست: هنر ظریف خنجر زدن از پشت
سیاست علم نیست، هنر است. اتو فن بیسمارکبرای کسانی که قصد کسب قدرت و استفاده از آن را دارند یک شغل سیاسی، زمین تمرین نهایی است. بسیاری از افکار و اعمالی که در حوزه‌ی جامعه‌ی مدنی غیرقابل پذیرش و مذموم هستند، در حوزه‌ی سیاست مجاز و در بسیاری موارد ضروری هستند. چنانچه جسی اونروه، عضو مجلس قانونگذاری کالیفرنیا، یک بار گفت: «اگر نمی‌توانید غذا و نوشیدنی یک کاندیدا را بخورید، از او پول قرض بگیرید، با او ادعای رفاقت کنید و بعد، صبح روز انتخابات به رقیبش رای دهید، در عالم سیاست آینده‌ای ندارید.»
  • دست‌های پُشت پرده:
اگر شما شش خط از نوشته‌ی شریفترین و پاکدست‌ترین رجال را به من بدهید چیزی در آن پیدا می‌کنم که به واسطه‌اش آن فرد مستحق اعدام باشد. کاردینال ریشلیوگاهی اوقات ضرورتی ندارد که یک عنوان حکومتی داشته باشد تا قدرت واقعی در دست‌های شما باشد. تاریخ پر است از شخصیت‌های قدرتمندی که پشت پرده مهم‌ترین تصمیمات را می‌گرفتند و جز شماری اندک کسی از قدرت و نفوذشان آگاه نبود. یکی از این شخصیت‌ها کاردینال ریشلیو بود که از ۱۶۲۴ به عنوان نخست‌وزیر فرانسه برگزیده شد.
  • چگونه یک کشور را اداره کنیم؟
خیلی بد است که تنها کسانی که می‌دانند یک کشور باید چطور اداره شود، راننده تاکسی‌ها و سلمانی‌ها هستند. جرج بارنز
  • کنترل:
من و مردم به یک توافق شرافتمندانه دست یافتیم که هر دو طرف را راضی می‌کند. آن‌ها هر چه دل‌شان بخواهد می‌گویند و من هر چه دلم بخواهد می‌کنم. فکر می‌کنم این شکل عملی یک حکومت استبدادی مردمی است. فردریک کبیردر بحث تهدیدات آشکار و عیان توطئه و شورش، اشاره‌ای به عامه‌ی مردم نکردیم. در ماجرای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط دیوار برلین، حضور خودجوش مردم تبدیل به یک مشکل پیش‌بینی‌نشده شد. اما خوشبختانه عامه‌ی مردم در اغلب موارد خیلی خطرناک نیستند و ساکت کردن‌شان چندان مشکل نیست؛ هر چند که قلق خاص خودش را دارد. تنها کافی است باور کنند که سرکوب و اختناق، یک دروغ، یک توهم، یک تبلیغ کذب از سوی دشمنان کشور و ملّت است. اگر نان و بوقلمون مردم به راه باشد و خوب سرگرم شوند، دیگر چه دلیلی دارد که شال و کلاه کنند و بریزند داخل خیابان‌های شهر؟ در روزگار نرون سرگرمی محبوب مردم تماشای خورده شدن مسیحیان توسط شیرهای گرسنه بود و در عصر ما ورزش و تلویزیون دو راهکار عمده‌ی سرگرم کردن توده‌ها هستند.
  • اصل شکم نیمه‌سیر و فکر مشغول
هیچ وقت این نکته را فراموش نکنید: «مردم شما بدجور به غذا احتیاج دارند و این مسئله اصلا و ابدا شوخی دار نیست» اگر اوضاع مملکت تحت حکومت‌تان به‌قدری خراب باشد که مردم نتوانند غذای کافی برای خودشان و خانواده‌شان روی میز یا سر سفره بگذارند، عاصی می‌شوند و فکر خطرناک یافتن جانشینی برای شما به ذهن‌شان خطور می‌کند. اما اگر یک استاندارد زندگی حداقلی برای آنها فراهم کنید، خودشان را با آن تطبیق می‌دهند. از خاطر نبرید که شرایط اقتصادی عالی برای عامه‌ی مردم می‌تواند به اندازه‌ی شرایط اقتصادی بدشان، خطرناک باشد. مردم اگر دغدغه‌ی معاش نداشته باشند، فرصت می‌کنند کتاب و مطبوعات بخوانند و به این مسئله فکر کنند که اصلا چرا باید تحت حکومت مستبدانه‌ی شما زندگی کنند... به غر زدن مردم در اتوبوس و تاکسی و مغازه‌ی سلمانی کاری نداشته باشید. آنها را دچار این توهم می‌کند که از آزادی بیان برخوردارند و تاریخ نشان داده که عامه‌ی مردن آزادی بیان را به آزادی اندیشه ترجیح می‌دهند چون به ندرت با مقوله‌ی دوم سر و کار دارند‌.
  • مسیرهای موفقیت
تکیه بر مسند قدرت مانند سواری بر ببر است. پیاده شدن مساوی است با خورده شدن. جی. پی. پریسلی
  • پایه گذاری یک ایدئولوژی
در انگستان شصت نوع فرقه‌ی مذهبی و تنها یک نوع سس وجود دارد. مارکی دومنیکو کاراچیولو بسیاری از رهبران بزرگ از اسکندر کبیر بگیرید تا هایله سلاسی یک مذهب خاص را ابداع کرده‌اند. به فوایدش بیندیشد...
  • پروپاگاندا: دوست مستبد
حقیقتی که با نیت بد گفته شود، موثرتر از تمام دروغ‌هایی است که می‌توانید از خودتان دربیاورید. ویلیام بلیک تبلیغات یکی از هیجان‌انگیزترین ابزار یک مستبد است. خاطرتان باشد که حقیقت امری است کاملا نسبی. یک حقیقت همان‌قدر می‌تواند واقعیت داشته باشد که شما می‌خواهید... تبلیغات عالی می‌تواند شرم‌آورترین دروغ‌ها را تبدیل به حقیقت مسلم کند و واقعیات مثل روز روشن را کذب و ساخته‌ی و پرداخته ذهن‌های‌ بیمار.
  • مناسبتها، همایشها و تجمعات
ارائه‌ی اطلاعات غلط و اغراق‌شده درباره‌ی مشکلات دیگر کشورها راهکار خوبی برای تشدید حس حق‌شناسی در عامه‌ی مردم است، اما راهکار موثرتر برگزاری مستمر و مرتب همایش‌ها و تجمعات در حمایت از شما و حکومت‌تان است. فیلم‌های خبری دوران زمامداری هیتلر را ببینید و دقت کنید آن یونیفرم‌های یکسان و پرچم‌های در حال اهتزاز و شعارهای میهن‌پرستانه‌ی افراطی چه شور و ولوله‌ای در جمعیت ایجاد کرده. خود هیتلر در کتاب نبرد من چنین نوشته: «تظاهرات عظیم توده‌ای، مطلوب ماست. این رژه‌های صدها هزار نفری، در دل افراد پست و کوچک، این عقیده غرورآفرین را شعله‌ور می‌کند که اگرچه او کِرم حقیری بیش نیست، اما جزیی از یک اژدهای عظیمی است که روزی دنیای نفرت‌انگیز بورژوازی را به آتش می‌کشد.»
  • ایده‌ی بزرگ
هر حاکم جاه طلب یک ایده‌ی بزرگ دارد. از چنگیزخان بگیرید تا جرج بوش پسر. مدیریت و تسلط بر جهان همیشه قسمتی از این نقشه است... نگاهی داشته باشیم به این ایده‌های بزرگ:هنری هشتم: این کشور باید تحت فرمان خدا باشد و خدا تحت فرمان من.چنگیزخان: من باید بر جهان حکومت کنم.ولاد دراکولا: هر کس که من دوستش ندارم باید بمیرد.
  • قدرت و ثروت
پول هیچ وقت برای من انگیزه نبوده، تنها ابزاری بوده برای کسب قدرت و شرکت در بازی بزرگان. دونالد ترامپپول و قدرت شرکای جانی و دست تو دست هستند. اگر پول داشته باید، قدرت هم دارید و اگر قدرت داشته باشید، فرصت‌ها و موقعیت‌های بی‌شماری برای کسب ثروت بی‌حساب دارید. از یک چیز هم مطمئن باشید: اگر هیچ کدام‌شان را ندارید، کلاً ول معطلید.
  • آل کاپون، صورت زخمی
در چهاده سالگی به خاطر ضرب و شتم یک معلم از مدرسه اخراج شد و دیگر پایش را در مدرسه نگذاشت.قانون طلایی کاپون این بود که ظاهرت را محترم و قانونمند نشان بده، بعد پشت درهای بسته هر غلطی دوست داشتی بکن.درست در زمانی که روسپی‌خانه‌ها و مراکز فروش مشروب قاچاق را اداره می‌کرد، به همسایه‌ها و اهالی محل می‌گفت که منبع درآمدش فروش مبلمان دست دوم است.در لشکر حقوق بگیران چندین هزار نفری او همه‌جور آدمی دیده می‌شد: راننده‌ی کامیون، متصدی بار، خلافکار، قوّاد، روسپی، گارسن، موزیسین به علاوه چندین و چند مقام عالی رتبه‌ی پلیس و سیاستمدار بانفوذ.هنگامی که سرانجام محکوم و زندانی شد، در راکت تنیسی که با خود به زندان برد، چندین هزار دلار پنهان کرد و توانست با آن در زندان نیز زندگی مجلّلی داشته باشد.
  • قدرت و عشق
هیچ چیز مثل قدرت، تقویت‌کننده‌ی قوای جنسی نیست. هنری کیسینجر
  • برای آیندگان: نشانت را به جا بگذار
مردان واقعی تاریخ را نمی‌نویسند، می‌سازند. اوتو فن بیسمارک
  • رفتار عجیب، گفتار عجیب
اگر برق نبود، ملّت لیبی مجبور می‌شد در تاریکی برنامه‌های تلویزیونی را مشاهده کند. معمر قذافیشما باید متفاوت باشید، متفاوت از یک آدم عادی. این آدم می‌تواند یک کاسب جزء باشد یا یک جراح. برای این‌که تمایز و تفاوت مشخص باشد باید یکسری رفتارهای عجیب و غریب داشته باشید که متفاوت از عرف جامعه باشد.
  • چیزهایی که ما درباره‌ی دیکتاتورها به خاطر می‌آوریم... و آنچه که آنها واقعاً انجام دادند
نخستین امپراتور چین، کین شی هوانگ، فردی بی‌رحم، غیر قابل انعطاف و آتشین‌مزاج بود. این‌طور که می‌گویند اگر یکی از درباریانش دو خبر بد را پشت سر هم به او می‌داد، دستور گردن زدنش را می‌داد. او دستور سوزاندن آثار کنفوسیوس را داد، برای آزاداندیشی و دگراندیشی مجازات مرگ را تعیین کرد و مردمش مثل سگ یا دست‌کم تا سرحد مرگ از او می‌ترسیدند. خب البته این چیزهایی که برایتان نوشتیم تنها با مطالعه‌ی دقیق زندگی دورانش برایتان روشن می‌شود وگرنه تاریخ در شکل عمومی و کلّی، او را به عنوان امپراتور معمار و دستوردهنده‌ی احداث دیوار چین در دویست سال پیش از میلاد مسیح می‌ستاید. اسکندر کبیر فردی دائم‌الخمر، خودبزرگ‌بین و خودشیفته بود (در حد این که خود را خدا می‌دانست). او هزاران تن را از دم تیغ گذراند و تخت جمشید را آتش زد. در عین حال یک امپراتوری بزرگ را بنا نهاد و شهر اسکندریه را تاسیس کرد - که یکی از عجایب جهان باستان محسوب می‌شود- و در تاریخ، دست‌کم مورخان غربی، او را به عنوان فاتحی بزرگ و سرداری شجاع و زبده ستایش می‌کند. نتیجه‌گیری ما از این مثال‌ها نشان می‌دهد که مرادن بزرگ حق توحش‌های بزرگ را درند، به شرط اینکه در کنارش کارهای بزرگی نیز انجام دهند. اگر شما برای انجام کارهای بزرگ به مردم سخت بگیرید - کارهایی مثل ساخت گنبدی عظیم، جاده‌های استراتژژیک و سدّی بزرگ- آیندگان شما را به خاطر خطاها و سختگیری‌هایتان خواهند بخشید.
  • مرگ دیکتاتور
میل دارم روی سنگ قبرم چنین بنویسید: در این گور یکی از هوشمندترین حیواناتی که این کره خاکی به خود دید آرمیده است. بنیتو موسولینی
کتاب چگونه پایان می‌یابد؟
و واپسین کلمات معروفنگذارید این طور تمام شود به همه بگویید من قبل از مرگم حرف مهمی زدم. پانچو ویلا (پانچو ویا)پانچو ویلا، انقلابی مکزیکی، پس از ترور توسط یک آدم‌کش حرفه‌ای، چند لحظه پیش از مرگ به روزنامه‌نگارانی که دور بستر مرگش حلقه زده بودند جمله‌ی بالا را گفت. این درس عبرتی می‌شود که مثل پانچو ویلا در دقایق آخر زندگی‌تان به چه‌کنم چه‌کنم نیفتید و از همین حالا برای لحظه‌ی آخر یک جمله‌ی مهم و تاثیرگذار در آستین‌تان داشته باشید. این جمله‌ها را برای الهام‌گیری داشته باشید.
  • نمی‌خواهم دشمنانم را ببخشم. می‌خواهم دستور تیرباران‌شان را بدهم. رامون ماریا ناوارز
  • همه چیز از دست رفته است؛ سلطنتم، جسمم و روحم. هنری هشتم.
  • ترجیح می‌دهم به جهنم بروم نه به بهشت. در جهنم همدم پاپ‌ها، شاهان و شاهزاده‌گانم و در بهشت، همدم گدایان، راهبان و اسقف‌ها. نیکولو ماکیاولی
  • دیگر جهانی برای فتح کردن نمانده. اسکندر کبیر
  • تاریخ به شما می‌آموزد که دیکتاتورها سرانجام خوبی ندارند. آگوستو پینوشه


دسته : کتاب و ادبیات
معرفی و خلاصه کتاب چگونه بر جهان حکومت کنیم
5.0 (2)


درود بی کران و تشکر

1402/01/09 5 · Reply


دمتون گرم. عالی بود

1401/01/19 5 · Reply



طرح زندگی خوب

درباره ما

طرح زندگی خوب، پرتال جامعی است که در اکثر حوزه های مرتبط با کیفیت زندگی، به ارائه خدمات آنلاین و تولید محتوی می پردازد. هدف این سامانه، ایجاد فرصت های بهبود در کیفیت زندگی فارسی زبانان بویژه ایرانیان عزیز می باشد.

عضویت در خبرنامه
عضویت

کلیه حقوق وبسایت glp.ir متعلق به تیم طرح زندگی خوب است.