بصورت سطحی، به نظر می رسد که ایده خوبی است: کودک خودش می نشیند تا درباره کارهایی که انجام داده تأمل کند.
سپس، وقتی زمان تمام شد، آنها عذرخواهی می کنند و از خطای خود درس می گیرند. با این حال، فقط به این دلیل که کاری است که سالها انجام شده، به این معنا نیست که کار درستی است. در حقیقت، در بسیاری از اوقات، بچه ها خوب نمی نشینند تا به کاری که انجام داده اند فکر کنند و در عوض باید چندین باربه آنها گفته شود تا به جای خود برگردند و ساکت بمانند. آنها قطعاً تأمل نمی کنند که چرا در این وضعیت قرار گرفته اند و حتی ممکن است با قضاوت ناقص خود به نتایج نامطلوبی هم برسند.
به احتمال زیاد، آنها واقعاً عصبانی هستند و شما نیز همینطور. در پایان هم هر دوی شما تغییر محسوسی را احساس نمی کنید و احتمالاً به این نتیجه می رسید که این روش بخوبی کار نمی کند. پس چرا بسیاری از مردم هنوز به این روش اعتماد می کنند؟
ممکن است قبلاً در مورد مفاهیم فرزندپروری توام با دلبستگی، فرزندپروری مسالمت آمیز، فرزندپروری همبسته و فرزندپروری ملایم چیزهایی شنیده باشید. همه اینها کاملاً مشابه هستند و با هدف اصلی تمرکز بر رابطه بین والدین و کودک از طریق ایجاد اعتماد، همدلی و عشق، ایجاد شده و توسعه پیدا کرده اند. این روش ها در کنار انضباط، که به آن راهنمایی یا اصلاح می گویند، دنبال می شوند و اساس تربیت های نسبتاً نوین را تشکیل می دهند. اما براستی ابتدا باید یک پایه محکم وجود داشته باشد تا رابطه برای راهنمایی موثر واقع شود.
به جای صدور وقت آزاد، در عوض چیزی به نام وقت فعال یا زمان درگیر را امتحان کنید. این مفهوم یک زمان مشخص برای درگیر ماندن والدین و کودک در کنار یکدیگر تا رسیدن به وضعیت ثبات است. پس از آن، والدین و کودک می توانند درباره آنچه اتفاق افتاده بحث کنند و با هم مشکل را حل کنند.
سپس کودک می تواند جبران کند و پس از آن همه می توانند بدون هیچ گونه تهدید، خشونت یا اولتیماتوم، که در نهایت فقط حواس کودک را پرت می کنند و به کودک نمی آموزند که در وهله اول، روش درست عمل چیست، پیش بروند.
نتیجه نهایی این است که ما نباید این فرصت یادگیری از خطا را از کودکان دریغ کنیم. به هر حال، این زمان یادگیری آنها است و یک راه عالی برای یادگیری اشتباهات است. بچه ها می آموزند که چگونه مهارت های عاطفی و اجتماعی خود را با مرور در شرایط سخت ایجاد کنند. ما می توانیم به جای نظم و انضباط برای عملکرد سنی آنها، به آنها آموزش دهیم و آنها را به شرایطی برای یادگیری راهنمایی کنیم.
اگرچه این روش وقت گیرتر است، اما در نهایت با ترکیب مدیریت عقلانی و مجازات های مناسب موثرتر از روش های قدیمی عمل خواهد کرد.