سریال زیرخاکی خود را تکرار می‌کند

مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه و 34 ثانیه
سریال زیرخاکی خود را تکرار می‌کند
جوان آنلاین: ساختن سریال یا فیلم سینمایی در فصل‌های متعدد در کشور ما اغلب با ضعف‌های اساسی مواجه می‌شود. سریال زیرخاکی توانست در فصل اول و دوم با جذابیت همراه باشد و استفاده درستی از ژانر کمدی و طنازی درون ژانری داشته باشد، مانند سریال‌هایی مثل پایتخت یا دودکش، اما اساساً سریال‌هایی که در فصل‌های دنباله‌دار ساخته می‌شوند، ایده تازه‌ای برای عرضه به مخاطب ندارند و فقط همان شکل اولیه را در موقعیت‌های پیش پا افتاده تکرار می‌کنند که این تکرار نه‌تنها نمی‌تواند علت و معلول تازه‌ای در داستان ایجاد کند، بلکه این احتمال وجود دارد که مخاطب را پس بزند. سریال زیرخاکی در فصل چهارم شامل توضیحات بالا می‌شود. سریالی که شاکله آن تکرار موقعیت‌هایی است که از همان فصل اول و دوم وام گرفته شده‌است. فارغ از اینکه مضمون تازه‌ای را به داستان اضافه کند. نگارنده برای فصل اول و دوم این سریال در همین ستون نوشت که زیرخاکی در ایجاد موقعیت کمدی موفق عمل کرده‌است، اما چرا یک سریال مناسبتی باید با همان اجزای همیشگی را تکرار کند؟  جلیل سامان به عنوان کارگردان تصور کرده وجود پژمان جمشیدی و ژاله صامتی برای یک سریال کافی است، اما نه‌تن‌ها وجود تیپ‌های تکراری با شوخی‌های مرسوم نمی‌تواند ایجاد موقعیت کمدی کند، بلکه این نشان می‌دهد که کارگردان از موقعیت‌های تکراری سوءاستفاده کرده‌است، به همین جهت نه شوخی‌هایی که در این فصل صورت می‌گیرد، به کمدی می‌رسد و نه دیگر موقعیت‌هایی که فریبرز در آن قرار می‌گیرد، چراکه این موقعیت‌ها بر اساس تیپی است که از پژمان جمشیدی حاصل شده و نسخه بهتر و کمدی‌اش را در فصل اول یا دوم دیده‌ایم، اینکه حالا او در یک مقطع دیگر تاریخی دنبال گنجی است که از پدرش به ارث برده و حالا آدم‌هایی هم چشم به این گنج دارند، توقف در ورطه تکرار است. اضافه کنید که در فصل چهارم دیگر خبری از فیلمنامه و موقعیت‌های کمدی هم نیست.  این باعث‌شده انسجام کافی در خط روایی سریال احساس نشود، بازیگر شدن فریبرز یا دزدی از بانک یا ارتباطش با نیروی هوایی و سفر دریایی‌اش که منجر به از دست دادن مقطعی حافظه‌اش می‌شود، انگار به سریال سنجاق‌شده، فارغ از اینکه بستری مناسب برای ژانر سریال باشد، به همین جهت زیرخاکی در فصل چهارم در شوخی‌های نخ‌نما و تکراری بازیگرانش متوقف مانده و حالا دیگر برای اینکه فریبرز بتواند از مخاطبش خنده بگیرد مانند فیلم‌های شبه کمدی مبتذل سینمایی جلوی دوربین می‌رقصد، واکنش‌ها و ری‌اکشن‌ها و دیالوگ‌گویی‌اش به شدت تکراری و لوس شده که نه‌تن‌ها خنده‌دار نیست، بلکه حرص دربیار است و همچنین نوع نقش‌آفرینی ژاله صامتی دیگر در این فصل جواب نمی‌دهد. گریه و شیون او و متلک‌پرانی‌هایش و حتی شک‌های او به فریبرز به هیچ وجه نمی‌تواند خنده‌آور باشد. یک سریال مانند زیرخاکی مگر چقدر پتانسیل کمدی دارد که جلیل سامان آن را در فصل‌های متعدد تکرار می‌کند؟ سریالی که نه انسجام روایی برای ورود به یک قصه جدید را دارد و نه می‌تواند به شوخی‌های دم‌دستی‌اش شاخ و برگ بدهد.  اینکه در یک لوکیشن محدود فریبرز و پری همراه با فرزندشان دیالوگ بگویند و به یکدیگر تکه‌پرانی کنند و فریبرز از ملکه‌شدن پری بگوید و با حرص حرف بزند، نه کمدی می‌آفریند و نه توانایی ایجاد حتی یک تبسم کوچک را دارد. احساس می‌شود جلیل سامان سعی نداشته که در ادامه دستیابی فریبرز به گنج، دستاورد‌های جدیدی را به مضمونش اضافه کند. ماجرای عکس فریبرز با صدام و سوءاستفاده از این عکس تا کجا می‌تواند باعث پیشبرد قصه شود؟ هیچ تمهیدی برای شکل‌گیری ژانر در یک موقعیت جذاب‌تر صورت نگرفته‌است. پژمان جمشیدی با بازی در زیرخاکی و فیلم‌های سینمایی‌اش به ورطه تکرار افتاده‌است. او برای اینکه از این تکرار و لوس بودن در بازی فاصله بگیرد، بهتر است برای مدتی از چنین نقش‌هایی که به کارنامه هنری‌اش آسیب می‌رساند، دوری کند.

مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه و 34 ثانیه
سریال زیرخاکی دسته : سینما

قیمت (دلار)تفییرعنوان
0.41709525.49%Onomy Protocol
0.751167-0.001%XSGD
4.61-4.18%BarnBridge
0.180576-6.26%Carrieverse
3.26-1.18%FC Barcelona Fan Token