آمار تکاندهنده زنکُشی در ایران!
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه و 41 ثانیه ایران آمار تکاندهنده زنکُشی در ایران: هر ۴ روز یک زن قربانی میشود بررسیهای مبتنی بر آمار رسمی منتشرشده در رسانهها از قتل حداقل ۱۶۵ زن در کشور توسط مردان خانوادهشان در دو سال گذشته خبر میدهد.
سرشین، مهینتاج، مریم، دنیا، شبنم، معصومه، روژین، شکیلا، پرستو، فرشته و ستایش همداستان شدند؛ از بهار ۱۴۰۲ پیشتر نرفتند و گور سرد، پذیرای تن جوان و زخمآلود آنها شد. تن جوان سرشین در خاک مریوان پنهان شد و سر تراشیده مریم در خاک خوی فرو رفت. قلب جوان فرشته و ستایش در یکی از روستاهای لرستان آرام گرفت و تن پراکنده روژین در کرمانشاه. زنان جوانی که هر کدام به دست شوهر، پدر یا برادرشان به قتل رسیدند، زندگیشان ناگهان ته کشید، اما آب از آب دنیا تکان نخورد و جهان از مظلومیتشان از هم نپاشید. فقط در سه ماه نخست امسال حداقل ۲۷ زن بنا بر دلایل مبتنی بر ناموس توسط شوهر یا پدرشان به قتل رسیدند. البته این آماری است که رسانهای شده و به زعم بسیاری از فعالان حقوق زنان در نقاط مختلف کشور، زنکشیهای زیادی هم رخ میدهد که عامدانه خبری از آن به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمیشود. این گزارش به دنبال تحلیل علل زنکشی نیست، یک گزارش صرفا تحقیقی، روایی و مبتنی بر آمار است؛ آمار رسمی و تأییدشده در رسانههای رسمی کشور که میگوید در دو سال گذشته یعنی از خرداد ۱۴۰۰ تا پایان خرداد ۱۴۰۲ حداقل ۱۶۵ زنکشی در کشور انجام شده است؛ یعنی بهطور میانگین هر چهار روز، یک زن در نقاط مختلف کشور به دست یکی از مردان خانوادهاش به قتل رسیده است؛ شوهر، پدر، برادر و در مواردی شوهر سابق، عمو، دایی، پدرشوهر و در موارد معدودی مردان دورتر خانواده. برای دستیابی به این آمار، صفحه حوادث هر روز روزنامه ایران، اعتماد و چند خبرگزاری ازجمله رکنا و ایمنا در دو سال گذشته بررسی شده است. علت ۸۷ مورد از ۱۶۵ قتل انجامشده، «اختلافات خانوادگی» عنوان شده است، برای ۳۸ مورد علت ناموسی ذکر شده، ۱۰ مورد مسائل مالی و برای ۳۰ زنکشی نیز دلیل روشنی ذکر نشده است. اغلب زنکشیها توسط شوهر انجام گرفته است. از ۱۶۵ زنی که در دو سال گذشته به قتل رسیدند، ۱۰۸ نفر به دست شوهرشان کشته شدند، ۱۷ زن توسط برادر، ۹ زن توسط پسر، ۱۳ زن توسط پدر و ۱۹ زن نیز توسط سایر اعضای خانواده خود مانند پدرشوهر، برادرشوهر، شوهر سابق یا پسرخاله کشته شدند. زنکشیها به شیوههای مختلفی انجام شده است. از ۱۶۵ زنی که در دو سال گذشته به قتل رسیدند، ۴۳ زن به ضرب گلوله کشته شدند؛ اغلب با اسلحه شکاری، کلت کمری و حتی کلاشنیکف. ۴۰ زن با ضربات چاقو به قتل رسیدند. ۳۵ زن خفه شدند؛ با دست، روسری و ملافه. شش زن آتش زده شدند؛ با ریختن مستقیم بنزین روی آنها، آتشزدن ماشین یا خانهای که مقتول در آن بوده و در پی این آتشسوزی کشته شده است. چهار زن با ضربات متعدد چکش به قتل رسیدند. دو زن از طریق هلدادن کشته شدند. دلایل قتل پنج زن ذکر نشده و ۳۰ زن نیز به دلایل نامعمول دیگری مانند مثلهشدن، ضربات سنگ، پرتابشدن از ارتفاع و با سنگ فرز کشته شدند. در ۱۱ مورد نیز قاتل پس از جنایت دست به خودکشی زده است. همچنین برخلاف تصور اینکه اغلب زنکشیها در شهرها و روستاهای دورافتاده انجام میشود، بررسیها نشان میدهد که در دو سال گذشته و از میان ۱۶۵ زن به قتل رسیده، ۴۱ زن در استان تهران کشته شدهاند؛ بیخ گوش پایتخت. لازم به تأکید است که این آمار صرفا مبتنی بر «زنکشی» به تعبیر صریح آن رسانههای رسمی است و موارد متعدد خودکشی زنان که برخی از آنها به اجبار خانواده انجام شده و برخی برای فرار و خلاصی از خشونت خانگی، کودکهمسری و… به هیچ عنوان لحاظ نشده است. اختلافات خانوادگی، تطهیر قتل ناموسی «اختلافات خانوادگی» عبارت مبهمی است که در توضیح اغلب زنکشیهای رسانهایشده ذکر میشود؛ درحالیکه این عبارت مبهم میتواند انواع و اقسام دلایل را شامل شود؛ حتی دلایل ناموسی که معمولا میل چندانی برای بیان آن وجود ندارد. فاطیما باباخانی، تسهیلگر و فعال حقوق زنان در توضیح این موضوع میگوید: «موارد زیادی وجود دارد که متأسفانه میتواند موجب تملک زنان توسط مردان شود؛ مانند ضرورت اخذ رضایت پدر برای ازدواج، تأکید قانون مدنی بر تمکین زن از شوهر وعدم قصاص پدر در صورت قتل فرزند. تمامی اینها به نوعی در انقیاد قراردادن زنان است. پیشزمینه عرفی و فرهنگی و تأکید بر تبعیت زنان از سوی مردان در خردهفرهنگهای بومی و منطقهای را هم به این فضا اضافه کنید. طبیعتا در چنین شرایطی هر موضوعی میتواند اختلافات خانوادگی تعبیر شود؛ بدون نیاز به هیچ توضیح بیشتر دیگری». او معتقد است که عموما قتلهای مبتنی بر ناموس با عباراتی همچون اختلافات خانوادگی لاپوشانی میشوند؛ «عبارت مبهم اختلافات خانوادگی فریب بزرگی است که تلاش میکند قتلهای ناموسی و جنایات علیه زنان را تقلیل داده یا بیاهمیت جلوه دهد. حساسیت اجتماعی و بازخورد افراد در مواجهه با تعریفی که از یک واقعه یا رویداد میشود و نامی که روی آن گذاشته میشود، متفاوت است. به همین دلیل وقتی آسیبها و جنایاتی مانند قتلهای ناموسی، تجاوز از سوی محارم، کودکآزاری و… در چارچوب و تحت عنوان اختلافات خانوادگی گنجانده میشوند، طبیعتا از شدت حساسیت عمومی نسبت به آنها کاسته خواهد شد. گرچه هر یک زنی که با هر دلیل و عنوانی کشته شود یک فاجعه است و باید در برابر هر نوع زنکشی کنشگری داشته باشیم».