«زیاد باره» که دوم ژانویه 1995 در هفتاد و شش سالگی در نیجریه درگذشت بیستم اکتبر 1970 (درست یک سال پس از آغاز زمامداری و در سالروز آن) در سومالی نظام سوسیالیستی اعلام کرده بود. سوسیالیسمِ زیاد باره ترکیبی از دستورهای قرآن، ناسیونالیسم و لنینیسم بود. با وجود این، وی در طول 21 سال حکومت خود تلاش چندانی برای پایان دادن به کلانیسم (قبیله گرایی ـ قبیله سالاری) در سومالی نکرد. وی که در ایتالیای موسولینی آموزش نظامی دیده بود و مزه استعمار ایتالیا و سپس انگلستان را چشیده بود و از تقسیم سومالی بزرگ میان استعمارگران اروپایی دل پرخونی داشت در طول حکومت خود به مسکو نزدیک شده بود، برای دولت مسکو تسهیلات بندری در سومالی برقرار کرده بود و از این کشور اسلحه فراوان دریافت داشته بود. تمایلات ناسیونالیستی «زیاد باره» که در سال 1919 و در اوج استعمار اروپایی بر قاره آفریقا به دنیا آمده بود پس از دریافت اسلحه فراوان از دولت مسکو و آموزش ارتش سومالی توسط افسران روس بر اندیشه سوسیالیستی اش غلبه کرد و پس از تغییر الفبای کتابت در سومالی به نوعی لاتین و استفاده از برخی حروف قدیمی، بفکر احیاء سومالی بزرگ و ایجاد یک کشور واحد توانمند در شاخ آفریقا برآمد و در اجرای این هدف در سال 1977 بر سر منطقه «اوگادن» با اتیوپی وارد جنگ شد که در آن موفقیت نداشت. دولت کِنیا که اطمینان یافته بود پس از اتیوپی، نوبت آن است که مورد حمله نظامی سومالی قرارگیرد در سطح جهان دست به یک رشته تبلیغات زد که بر روابط کشورها با سومالی تاثیر گذارد. مارکسیست شدن اتیوپی هم باعث کاهش حمایت مسکو از سومالی شد و از آن پس مشکلات دولت زیاد باره آغاز شد. نظر به موقع استراتژیک سومالی واقع در منطقه شاخ آفریقا، غرب از حرکات ناسیونالیستی «زیاد باره» به خشم آمده بود و او را دیکتاتور سومالی می خواند و ضمن گسترش محدودیت سیاسی و اقتصادی به کشف و تقویت مخالفانش در ارتش و میان سران قبایل پرداخت که در ژانویه 1991 به نتیجه رسید و شورش نظامی آغاز شد.
«زیاد باره» درجریان فعالیت های ناسیونالیستی اش که غرب و مسکو را نگران ساخته بود به تهران آمد تا ضمن گسترش مناسبات اقتصادی، از شاه بخواهد که نظر غرب را نسبت به او جلب کند.
زیاد باره که با کودتای 21 اکتبر 1969 و قتل عبدالرشید شرمارک رئیس جمهوری وقت به قدرت رسیده بود پس از فرار از سومالی، به دفاع از خود پرداخت و گفت حکومت کردن بر سومالی که نظام قبیله ای را ترک نگفته جز با روشی که او در پیش گرفته بود امکان پذیر نبود. هدف سوسیالیسم او جلوگیری از گسترش شکاف میان غنی و فقیر و پیدایش ثروتمند همانند سرمایه داران غرب در سومالی بود. وی ضمن دفاع از تعرض به اوگادِن گفته بود که رسالت هر رئیس دولت است که اراضی ازدست رفته را بازستاند. «زیاد باره» از دو دوزه بازی کردن دولت وقت مسکو انتقاد کرده و گفته بود: این دولت در زمانی که غرب دشمن تمام عیار سومالی شده بود مارا تَرک کرد ـ همانند تخلیه افغانستان و رها ساختن دولت کمونیستی کابل در دست دشمنان. وی افزوده بود که سومالی چوب موقع استراتژیک خودرا می خورَد. منطقه سومالی در قرون گذشته هم قربانی موقع سوق الجیشی خویش بود و قدرت های اروپایی به همین دلیل بر سر آن مرافعه داشتند و آن را میان خود به چند قطعه تقسیم کرده بودند.
همچنین بخوانید:
کنگره هزاره بوعلی سینازادروز ژان پل سارتر اندیشمند بزرگ
سالروز درگذشت چهار نویسنده بزرگ جهان
سقوط هلی کوپتر انگلیسی و مرگ 25 نفر